× تصاویر و سفرنامه تورهای تابستان 96

سفرنامه تورآبشار سنج مورخ 96/4/30

بیشتر
6 سال 9 ماه قبل #1743 توسط travelloug
سفرنامه تورآبشار سنج
مورخ 96/4/30
راهنما: محمدمهدي اميني زاده



هرروز كه از خواب بيدار مي شويم مي بينيم هنوز امروز است و فردا نيامده است .فردا واژه اي بيش نيست .هر چه كه هست امروز است، امروزت قشنگ ...

صبح قشنگ سي امين روز اولين ماه تابستان گرم ٩٦ ، فرصت غنيمتي است براي لمس خنكاي رودخانه و شنيدن صداي روح بخش رقصيدن آب زلال و ديدن طبيعت زيباي روستاي سنج به خصوص اگر با يك كاپيتان خوشرو و با صفا همراه باشي و حتي اگر١٠ دقيقه هم از موعد مقرر٦:٣٠ دقيقه صبح ديرتر حركت كني انگار ١٠ دقيقه از فيلم زيباي طبيعت را از دست داده اي . از مهم ترين كارها آشنا شدن با خانواده يك روزه است وشرط ديدن روستاي سنج ورود به روستاي برغان است .






از ساعت ٧:٣٠ كه وارد يكي از باغ رستوران هاي زيباي روستاي برغان مي شوي هر چند هم صبحانه متنوعي نخوري ! اما به سختي حاضر مي شوي كه ساعت ٨:٣٠ از آنجا دل بكني مگر اينكه اميد به حضور در روستاي سنج تو را با زمزمه زيباي يكي از همسفران خوب در ساعت ٩:١٠ به آنجا بكشاند .






ذوق طبيعت آنقدر زياد است كه امكان دارد از شهري ديگر مثل شاهرود تو را به اينجابكشاند يا حتي حاضري صندلي خراب ميني بوس را تحمل كني و يا حتي حاضري با همه مشغله هاي فراوان روز قبل ، بي خوابي شب قبل را هم تحمل كني و به همراه فرزندان يا مادرت يا دخترت رنگ قرمز آلبالوهاي باغ هاي سنج را از دست ندهي بلكه بيشتر !! حتي حاضري با وجود عمل قلب باز ! و محدوديت هاي اجتناب ناپذير پزشكي ، سختي و لذت مسير دو ساعت و بيست دقيقه اي آبشار سنج را همزمان خريدار باشي .









سه ساعتي كه نزديك آبشار هستي انگار جزء عمر تو محسوب نمي شود و انگار زمان متوقف مي شودتا تو همه دغدغه هاي ذهني خودت را تخليه كني . حالا گاهي با پاشيدن آب سرد رودخانه روي خود و ديگران گاهي با بازي هاي ساده و پانتوميم و گاهي با صرف ناهار در سفره طبيعت و گاهي هم با نوشيدن چاي پونه به همت دوستان خوب و دست و دلبازي طبيعت بي توقع!









اين سه ساعت را با تمام وجود دوست داري كه قدر بداني مخصوصا اگر چهار كودك خردسال شيرين زبان و نمكين تو را در اين اوضاع و احوال همراهي كرده باشند و با شيرين زباني و عشوه هاي كودكانه تو را به گذشته ات پرتاب كرده باشند .



با همين حس خوب است كه متوجه دو ساعت زمان بازگشت نمي شوي و ساعت ١٦:٤٠ سوار ميني بوس مي شوي كه دوباره برگردي به هياهو. اگر خسته هم شده باشي و زانويت هم درد گرفته باشد حاضر نمي شوي لذت خريد كردن و بستني خوردن روستاي برغان را از دست بدهي و به سختي در ساعت ١٨:٢٥ دلت از روستا كنده مي شود .



انگار جاده هم دوست ندارد كه تو برگردي و مي خواهد تو را بيشتر نگه داردولي تو همچنان از شعف روز سپري شده بازي مي كني اگر چه بازي تو رنگ شايعه دارد ولي لبخند مي زني و چاي داغ مي نوشي و موسيقي گوش مي دهي و ناگزيري از ترك دوستان در ساعت ٢٠:٢٥ و همه اميدت به اين است كه سفر پايان ندارد ...

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

مدیران انجمن: admin1
زمان ایجاد صفحه: 0.128 ثانیه

ارتباط با ما

    • تلفن : 34213531-026
    • موبایل : 09391725252
    • Email: info@alborzeman.ir
    • کرج، میدان سپاه ، به سمت سه راه گوهردشت ، بعد از خیابان بوستان ، ساختمان گلستان ، واحد یک