- ارسال ها: 1247
- تشکرهای دریافت شده: 406
×
سفرنامه و تصاویر تورهای بهار 93
سفرنامه تور غار آبی دانیال مورخ 93/3/23
9 سال 10 ماه قبل - 9 سال 10 ماه قبل #937
توسط travelloug
سفرنامه تور غار آبی دانیال مورخ 93/3/23 was created by travelloug
سفرنامه تور غار آبی دانیال
مورخ جمعه 93/3/23
راهنمای تور: پویا ملاحسنی
هر چند وقت یکبار آدم باید دست به خطر بزنه، باید دل به دریا بزنه و تجربه های جدید کسب کنه، کارهایی انجام بده که که شاید هیچ وقت دیگه تکرارشون نکنه و همه این ها به آدم شور و هیجانی میده تا طعم شیرین زندگی و حس زنده بودن رو بچشه
برای همین این هفته البرزمن، قصد سفر به غار آبی دانیال کرد. غاری آبی و زیبا که در گوشه ای از جنگل های شمال ایران زندگی رو در دل تاریک خودش برای خیلی از موجودات به ارمغان آورده.
صبح بدون تاخیر حرکت آغاز شد و صبحانه در مسیر میل شد و همسفر ها یک به یک خودشون رو معرفی کردند، از تونل کندوان، هفت برادران و هزار چم گذشتیم و خیلی زود به اول مسیر پیاده روی رسیدیم.
وسایل رو برداشتیم و به جنگل سرسبز و باستانی حرکت کردیم.
قبل از رسیدن به غار کنار رودخانه توقف و نفسی تازه کردیم و کلاه و چراغ هامون رو چک کردیم و به مسیر ادامه دادیم تا به دهانه غار رسیدیم.
همه با عزمی جزم به سوی تاریکی قدم برداشتیم. و خیلی زود تووی دنیای متفاوت قرار گرفتیم، تنها صدای آب بود و جیغ خفاش ها...
کمی که به داخل غار رفتیم عمق آب بیشتر شد و تا کمرمون رسید ولی همه با هیجان و شور وصف ناپذیر به ادامه مسیر علاقه مند بودند.
بعد از کلی جیغ و آب و سنگ و کمک به تالار خفاش رسیدیم و هدلایت ها رو خاموش کردیم و سکوت آغاز شد...
سیاهی و سکوت و صدای آب در دل غار ... تجربه ای تکرار نشدنی ... و صدای ساز دهنی اشکان ...
از غار بیرون اومدیم و به سمت محل اتراق حرکت کردیم، لباس های خیس مون رو عوض کردیم و سفره های ناهار پهن شد و مشغول خوردن شدیم ... که ناگهان ... !14 باران باریدن گرفت ... بارانی که بی مهابا و سیل آسا و قطع نشدنی بود و فصد داشت که ما رو توی جنگل زمین گیر یا شاید هم گل گیر کنه ... ولی ما هم خیلی سریع !66 هرچی بو رو جمع کردیم و هرطور که بود از مهلکه بیرون زدیم و موش آب کشیده به ماشین رسیدیم و آقای پرهام با مهربانی و لبخند در رو بر روی ما گلی های جنگلی باز کرد !40
همونطور نم کشیده راه افتادیم و مسیر برگشت رو پیش گرفتیم، چای و خواب، کافی میکس و ویفر و .... تا به کندوان رسیدیم و از گرمای آتش شومینه حسابی لذت بردیم و خشک شدیم و آش هیزمی هم نوش جان کردیم و به حرکتمون ادامه دادیم
در ادامه چند بازی انجام شد که یکی از همسفرهای بار اولی برنده شد و همین طور خانم طایفه همسفر قدیم مون هم برنده شد.
سفری پر از ماجرا و داستان هم به پایان رسید و خاطراتش به دفترچه زندگی ما اضافه شد...
به امید دیدار شما همسفرهای بی نظیر !12
مورخ جمعه 93/3/23
راهنمای تور: پویا ملاحسنی
هر چند وقت یکبار آدم باید دست به خطر بزنه، باید دل به دریا بزنه و تجربه های جدید کسب کنه، کارهایی انجام بده که که شاید هیچ وقت دیگه تکرارشون نکنه و همه این ها به آدم شور و هیجانی میده تا طعم شیرین زندگی و حس زنده بودن رو بچشه
برای همین این هفته البرزمن، قصد سفر به غار آبی دانیال کرد. غاری آبی و زیبا که در گوشه ای از جنگل های شمال ایران زندگی رو در دل تاریک خودش برای خیلی از موجودات به ارمغان آورده.
صبح بدون تاخیر حرکت آغاز شد و صبحانه در مسیر میل شد و همسفر ها یک به یک خودشون رو معرفی کردند، از تونل کندوان، هفت برادران و هزار چم گذشتیم و خیلی زود به اول مسیر پیاده روی رسیدیم.
وسایل رو برداشتیم و به جنگل سرسبز و باستانی حرکت کردیم.
قبل از رسیدن به غار کنار رودخانه توقف و نفسی تازه کردیم و کلاه و چراغ هامون رو چک کردیم و به مسیر ادامه دادیم تا به دهانه غار رسیدیم.
همه با عزمی جزم به سوی تاریکی قدم برداشتیم. و خیلی زود تووی دنیای متفاوت قرار گرفتیم، تنها صدای آب بود و جیغ خفاش ها...
کمی که به داخل غار رفتیم عمق آب بیشتر شد و تا کمرمون رسید ولی همه با هیجان و شور وصف ناپذیر به ادامه مسیر علاقه مند بودند.
بعد از کلی جیغ و آب و سنگ و کمک به تالار خفاش رسیدیم و هدلایت ها رو خاموش کردیم و سکوت آغاز شد...
سیاهی و سکوت و صدای آب در دل غار ... تجربه ای تکرار نشدنی ... و صدای ساز دهنی اشکان ...
از غار بیرون اومدیم و به سمت محل اتراق حرکت کردیم، لباس های خیس مون رو عوض کردیم و سفره های ناهار پهن شد و مشغول خوردن شدیم ... که ناگهان ... !14 باران باریدن گرفت ... بارانی که بی مهابا و سیل آسا و قطع نشدنی بود و فصد داشت که ما رو توی جنگل زمین گیر یا شاید هم گل گیر کنه ... ولی ما هم خیلی سریع !66 هرچی بو رو جمع کردیم و هرطور که بود از مهلکه بیرون زدیم و موش آب کشیده به ماشین رسیدیم و آقای پرهام با مهربانی و لبخند در رو بر روی ما گلی های جنگلی باز کرد !40
همونطور نم کشیده راه افتادیم و مسیر برگشت رو پیش گرفتیم، چای و خواب، کافی میکس و ویفر و .... تا به کندوان رسیدیم و از گرمای آتش شومینه حسابی لذت بردیم و خشک شدیم و آش هیزمی هم نوش جان کردیم و به حرکتمون ادامه دادیم
در ادامه چند بازی انجام شد که یکی از همسفرهای بار اولی برنده شد و همین طور خانم طایفه همسفر قدیم مون هم برنده شد.
سفری پر از ماجرا و داستان هم به پایان رسید و خاطراتش به دفترچه زندگی ما اضافه شد...
به امید دیدار شما همسفرهای بی نظیر !12
لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.
9 سال 10 ماه قبل - 9 سال 10 ماه قبل #940
توسط شهلا
Replied by شهلا on topic سفرنامه تور غار آبی دانیال مورخ 93/3/23
!64 یادش بخیر خیلی خوش گذشت !26 این سفر همه جوره برام جالب بود 
از اول تا آخرش ماجرایی بود !51 .جنگل نوردی و غارنوردیش خیلی برام خوب بود بخصوص قسمت مدیتیشن !20 . آخرشم که با رگبار باران خیس و گلی شدیم و خسته.
خشکوندن خودمون جلو شومینه تو رستوران بین راه !48 همونشم خاطره ای بود به پویا و اشکان عزیزخسته نباشید میگم !12 و همه همسفرانم را که بااین سفر خاطره خوبی برایم به ارمغان گذاشتند سپاسگزارم !25 .
از اول تا آخرش ماجرایی بود !51 .جنگل نوردی و غارنوردیش خیلی برام خوب بود بخصوص قسمت مدیتیشن !20 . آخرشم که با رگبار باران خیس و گلی شدیم و خسته.خشکوندن خودمون جلو شومینه تو رستوران بین راه !48 همونشم خاطره ای بود به پویا و اشکان عزیزخسته نباشید میگم !12 و همه همسفرانم را که بااین سفر خاطره خوبی برایم به ارمغان گذاشتند سپاسگزارم !25 .
لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.
زمان ایجاد صفحه: 0.165 ثانیه