- ارسال ها: 1247
- تشکرهای دریافت شده: 406
- خانه
- انجمن
- باشگاه گردشگری البرزمن
- سفرنامه های بهار 94
- سفرنامه تور سپهسالار مورخ 94/1/3
×
تصاویر و سفرنامه تورهای بهار 94
سفرنامه تور سپهسالار مورخ 94/1/3
- travelloug
- نويسنده موضوع
- آفلاین
- مدير انجمن
کمتر
بیشتر
9 سال 3 هفته قبل - 9 سال 2 هفته قبل #1168
توسط travelloug
سفرنامه تور سپهسالار مورخ 94/1/3 was created by travelloug
سفرنامه تور نسپهسالار
مورخ:94/1/3
راهنما:وحید شعبانی
با یاد او
سفرنامه سوم فروردین
سپه سالار
وحید شعبانی
با تمام سختی ها و مرارت های بسیار بالاخره سال 93 هم رفت به دنیای خاطرات تلخ و شیرینمان ...
سال 94 با سفر آغاز می شود و آنهم سفری در پیچ و خم های جاده چالوس .. و مقصدمان روستای سرسبز تکیه سپهسالار..
به رسم دیرین ساعت 7 صبح میدان سپاه پذیرای ماست . سوار بر اتوبوس می شویم و کمی آنطرف تر توقف می کنیم . و به رسم بدعتی نو در سال نو کلاه ایمنی بر سر می گذاریم و به سمت تونل های زیرزمینی مترو شهری کرج سرازیر می شویم . چه دنیای عجیبی است این دنیای زیر زمین .. هم ترسناک است .. هم دیدنی.. کارشناسان سازمان قطار شهری از مرارتهای ساخت تونل می گویند و کمبود بودجه...
با کلی هیجان به سطح زمین برمیگردیم و راهی جاده چالوس پر رمز و راز می شویم . در ابتدا مسافران با کلی غمزه خود را به اختصار معرفی می کنند و ما هم تشویقشان می کنیم .. تونل ها یکی پس از دیگری از رام میرسند و مدام فضای اتوبوس ما را تاریک و روشن می کنند . از آخرین تونل که بیرون می آییم با تصویری ناراحت کننده روبرو می شویم... پس آب سد کرج کجاست ؟؟؟؟؟ همه لحظه ای تامل و تعمق می کنند . دوباره به مسیر باز می گردیم . از پیچ آسارا بالا می رویم و در آستانه روستای تکیه قرار می گیریم...
مسافران به روال معمول در صفی نامنظم به دنبال کمک راهنمایمان که سهیلاست و پر انرژی از کوه بالا می روند تا به ساختمان امامزاده ابراهیم برسند .. و نکته جالب اینجاست که سن و سال دار ترها رسیده اند و این جوانهای دهد هفتادی هستند که نفسشان بند آمده و گله گله در مسیر نشسته و استراحت می کنند . با ضرب و زور همه را بالا می برم و کمی با هم درباره تاریخ روستا و امامزاده گپ می زنیم .
در مسیر بازگشت پس از صرف ناهار چند مسافر خوش صدا به آوازی مهمانمان می کنند و کلی شوخی و خنده هم داریم...
در اختتام هم با دوستان به عمارت شاهی سلیمانیه می رویم و کمی هم از داستانهای شیرین تاریخ کرج می شنویم و ...
دوباره میدان سپاه... خورشید کم کم در حال غروب کردن است . ... !35
مورخ:94/1/3
راهنما:وحید شعبانی
با یاد او
سفرنامه سوم فروردین
سپه سالار
وحید شعبانی
با تمام سختی ها و مرارت های بسیار بالاخره سال 93 هم رفت به دنیای خاطرات تلخ و شیرینمان ...
سال 94 با سفر آغاز می شود و آنهم سفری در پیچ و خم های جاده چالوس .. و مقصدمان روستای سرسبز تکیه سپهسالار..
به رسم دیرین ساعت 7 صبح میدان سپاه پذیرای ماست . سوار بر اتوبوس می شویم و کمی آنطرف تر توقف می کنیم . و به رسم بدعتی نو در سال نو کلاه ایمنی بر سر می گذاریم و به سمت تونل های زیرزمینی مترو شهری کرج سرازیر می شویم . چه دنیای عجیبی است این دنیای زیر زمین .. هم ترسناک است .. هم دیدنی.. کارشناسان سازمان قطار شهری از مرارتهای ساخت تونل می گویند و کمبود بودجه...
با کلی هیجان به سطح زمین برمیگردیم و راهی جاده چالوس پر رمز و راز می شویم . در ابتدا مسافران با کلی غمزه خود را به اختصار معرفی می کنند و ما هم تشویقشان می کنیم .. تونل ها یکی پس از دیگری از رام میرسند و مدام فضای اتوبوس ما را تاریک و روشن می کنند . از آخرین تونل که بیرون می آییم با تصویری ناراحت کننده روبرو می شویم... پس آب سد کرج کجاست ؟؟؟؟؟ همه لحظه ای تامل و تعمق می کنند . دوباره به مسیر باز می گردیم . از پیچ آسارا بالا می رویم و در آستانه روستای تکیه قرار می گیریم...
مسافران به روال معمول در صفی نامنظم به دنبال کمک راهنمایمان که سهیلاست و پر انرژی از کوه بالا می روند تا به ساختمان امامزاده ابراهیم برسند .. و نکته جالب اینجاست که سن و سال دار ترها رسیده اند و این جوانهای دهد هفتادی هستند که نفسشان بند آمده و گله گله در مسیر نشسته و استراحت می کنند . با ضرب و زور همه را بالا می برم و کمی با هم درباره تاریخ روستا و امامزاده گپ می زنیم .
در مسیر بازگشت پس از صرف ناهار چند مسافر خوش صدا به آوازی مهمانمان می کنند و کلی شوخی و خنده هم داریم...
در اختتام هم با دوستان به عمارت شاهی سلیمانیه می رویم و کمی هم از داستانهای شیرین تاریخ کرج می شنویم و ...
دوباره میدان سپاه... خورشید کم کم در حال غروب کردن است . ... !35
Last edit: 9 سال 2 هفته قبل by travelloug.
لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.
مدیران انجمن: admin1
زمان ایجاد صفحه: 0.104 ثانیه