× تصاویر و سفرنامه تورهای بهار 96

سفرنامه تور قزوین گردی مورخ 96/1/7

بیشتر
7 سال 2 هفته قبل #1667 توسط travelloug
سفرنامه تور قزوین گردی
مورخ 96/1/7
راهنما: وحید شعبانی

با یاد او
کلماتی آشنا در حوالی قلمم می چرخند ...
سفر ... طلوع خورشید ... آدینه... مرکب حرکت... یاران جان و نوروزی دیگر ...

مرتبه ای دیگر بار و بندیل مختصر بر دوش و عزم سفری دیگر اینبار به قصد قزوین. با دوستانمان سوار بر ماشین شده و رهسپار قزوین می شویم. بی مقدمه معارفه می کنیم و از خودمان می گوییم و رویاهامان. شاندیز، صرف صبحانه ای لذیذ و باز هم سفر ادامه دارد. وارد شهر قزوین می شویم. شهر تاریخ و تمدن. خانم یزدانی را سوار می کنیم و مقصد اولمان خانه امینی هاست که حالا به حسینیه امینی ها شهره است. خانه ای به جا مانده از عهد ناصری. با ارسی های زیبا و نقش و نگاری که بی مثال است.



خانم یزدانی برایمان از تاریخش می گوید و صفایش. عکسی می گیریم و ... سوار ماشین می شویم، گشت کوتاهی در شهر می زنیم و به حمام قجر می رسیم . مجسمه های مومی اقوام مختلف شهر قزوین پذیرایمان هستند . کنارشان حلقه ای می زنیم و گوش به تاریخ و معماری می سپاریم. از فرهنگ و رسوم اقوام مختلف ساکن قزوین تا آداب استحمام در حمام های قدیمی.



حمام را ترک می کنیم و پس از قدم زدنی کوتاه در کوچه های شهر وارد سرای سعدالسلطنه می شویم. عجب جاییست اینجا. فضای خیره کننده ای دارد و حال و هوای روزگار قدیم را در ذهنمان تداعی می کند. روزگاری که کاروان بود و شتر و تاجر ... و حالا ما تماشایش می کنیم.



بعد از کاروانسرای شیک پوش نوبت دیدار از بنای معروف شهر قزوین است . به سبزه میدان می رویم .. در کنار خیابان پیغمبریه و در دل یک محیط سرسبز کاخی کلاه فرنگی از دوران شاه تهماسب صفوی خود نمایی می کند. کاخ چهل ستون و حالا موزه خوشنویسیه قزوین است . توضیحاتش را می شنویم و به دیدارش می شتابیم .. عبور نور از شیشه های رنگی عمارت فضای چشم نوازی را بوجود آورده است.




دستی تکان می دهیم و آرام آرام اقبالی با آن قیمه نثارهای خوشمزه اش در جلوی چشمانمان خودنمایی می کند .. ناهار را خورده ایم و با طمآنینه به طرف عالی قاپو حرکت می کنیم. تنها دروازه باقیمانده از هفت دروازه اصلی دیوانخانه حکومتی صفویه... جلال دارد و جبروت .



عکس های قدیم شهر را هم می بینیم و کلی هم عکس های باحال می گیریم . عکسی به یادگار می گیریم و خانم یزدانی از ما جدا می شود. قدم زدن در اولین خیابان ایران هم صفایی دارد . خیابان سپه . در امتداد سپه به مسجد جامع می رسیم . پیر بنایی ۱۲۰۰ ساله. یکی از معروفترین گنبدخانه های ایران مقصوره خمارتاشی است که اینجاست. مقصوره ای حدودا ۱۰۰۰ ساله که ۵۰ سال است که زخم داربست های فرنگی را بر پیکر خود تحمل می کند.



کاش روزی باشد که به تاریخمان جفا نکنیم .. فقط حسرت و دیگر هیچ. از مسجد بیرون می رویم و کمی در خیابان سپه قدم می زنیم تا به یک شیرینی فروشی برسیم برای خرید سوغات. شیرینی هایش مقبول نمی افتد و سوار بر ماشین آقای شادلوئی می شویم و محل دیگری را برای خرید انتخاب می کنیم و دوباره به راه می افتیم. کلیسای کوچک کانتور که جوان است و دلربا.



در راه برگشت چای هم می خوریم و آواز هم می خوانیم و خلاصه که کلی کیفور می شویم ... دنیا به قدر کافی موهبت برای لذت بردن دارد . باید اخم هایمان را باز کنیم .. کرج پیش روی ماست و میدان سپاه. مشعوف از دیدار با یاران جان و هم نفسان تازه ...
سفر پایان ندارد ...
و همین

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

مدیران انجمن: admin1
زمان ایجاد صفحه: 0.284 ثانیه