سفرنامه تور روستای ماسوله 97/1/25

سفرنامه تور ماسوله
مورخ: 97/1/25
راهنما: محمدرضا زمانفر


سحر گاهی دیگر کوله بار بستیم و به سوی شهر پلکانی شمع دانی ها ، هم راهانی عزیز و پر انرژی به موقع به میعاد گاه آمدند و با کاپتان میثم دل به جاده زدیم
سر صبح کمی چشم بر هم نهادیم هم زمان با طلوع آفتاب صبحانه ای مفصل نوش جان کردیم و حرکت به سوی ماسوله شروع شد
ماسوله ای که سهراب می‌گوید:
((به ماسوله آمدیم که از ماسوله بنویسیم، ماسوله را نمی‌شود نوشت، ماسوله را باید دید و به تماشای آن‌همه خانه که به پهنه سبز کوه نشسته است ایستاد، در ماسوله زندگی باید کرد، نقاشی باید کرد، فیلم باید ساخت، شعر باید گفت.))
در مسیر خانواده 45 نفری ما با هم آشنا شد و کلی از کارهای خاصی که در زندگی انجام دادیم گفتیم.پس از آشنایی دیگر به شهر زیبای فومن رسیدیم
که در این شهر توقف ناخواسته ای داشتیم و کمی مورد کم لطفی مسؤلین قرار گرفتیم...ولی ما بیدی نیستیم که به این بادها بلرزیم و با هم راهی مینی‌بوس های منطقه به سوی هتل زیبای معین رفتیم و کمی استراحت کردیم و نهار خوش طعمی میل کردیم و در هوای ابری به سوی ماسوله حرکت کردیم






سلام ماسوله
صدای نفس های صبح
در گوش کوه پیچیده
نسیم صبح گاهی
بر کلون می‌کوبد
شمعدانی ها
لبخند می‌زنند بر
آفتابی که از لا به لای انبوه درختان
زندگی را تجربه می‌کند
صدای رود به مشام باد می‌رسد
بوی خاک
مورچه ها را هم
به جنب و جوش انداخته
وداع کرده ام
با خاطره بوغ های بی هدف
عابران دم کرده دیروز
نفس خواهم کشید
امروز را
در عطر نفس های گل شیپوری
سلام ماسوله...
راستی خدایا
این جا چقدر زیباتری.



سری به آبشار زیبای ماسوله زدیم و در کوچه های بازار زیبایش قدمی زدیم به اتفاق شاهین و فتانه هم کاران عزیزم و چند تن از هم سفران به کافه ای رفتیم چای با استکان کمر باریک و شیرینی های محلی ماسوله میل کردیم در میان باران ماسوله را وداع گفتیم. در مسیر برگشت توقفی در شهر باد و زیتون داشتیم












صبح در مسیر برای هم راهان از دلایل باد تقریبا دائمی منجیل گفتیم و عصر از ماشین پیاده شدیم که کاملا از نزدیک درکش کنیم
ادامه مسیر در با بازی و شادی گذشت تا به میعاد گاه البرز من جایی که در آن ((سفر آغاز راهیست که پایان ندارد)) رسیدیم
سخن آخر
اگر در زندگی اتفاق خوبی افتاد
به شکرانه آن سفر کن
اگر اتفاق بدی افتاد
برای فراموش کردنش سفر کن
و اگر هیچ اتفاقی نیوفتاد
باز هم سفر کن
تا زندگی شگفت زده ات کند ...



تشکر ویژه از فتانه شکاریان و شاهین جهان پور از یاری کردن من در این سفر
دلتون همیشه شاد و لبتون همیشه خندان ...