× تصاویر و سفرنامه های تور های بهار 98

سفرنامه تور قلعه رودخان مورخ 98/2/19

بیشتر
4 سال 11 ماه قبل - 4 سال 11 ماه قبل #2163 توسط travelloug
سفرنامه تور قلعه رودخان
مورخ 98/2/19
لیدر : امیر گوهر شناس



در چمن هر ورقی دفتر حالی دگر است حیف باشد که ز کار همه غافل باشی

حتما شنیدین که میگن اردیبهشت سلطان ماه هاست، ماهی که همه چی به اوج زیبایی خودش میرسه، حتی بهار هم تو اردبهشت یه رنگ و بوی دیگه داره، چه بهتر که تو اردیبهشت ی سفر به شمال و طبیعت سبز شمال داشته باشی.
پنجشنبه 19 اردیبهشت هست و همه چی برای یک سفر یک روزه به مقصد قلعه رودخان در استان گیلان آمادست. سحرگاه هست و هوا خنکی دلچسبی داره، دوستان یکی یکی به محل حرکت آمدند و جمع پر انرژی ما کامل تر میشد.در اتوبان بسمت قزوین به راه افتادیم، صبحانه در رستوران شاندیز – آفتاب سمیر گستر توقف کردیم.بعد از نوش جان کردن صبحانه و آماده شدن برای حرکت و شروع یک سفر خاطره انگیز سوار بر مرکب به رهبری کاپیتان حسین نجفی شدیم.
حال همگی صبحانه خورده و با انرژی بسیار زیاد آماده بودند تا بهترین خاطره ها را در این سفر رقم بزنند. یکی از رسوم شیرین سفر آشنا شدن همسفرها با یکدیگر هست، تا از نام و نشان و حرفه خود بگویند و چه ارتباطات کاری خوبی که ممکن است در این سفرها اتفاق بیوفتد.
دوستان آمدند و خود را معرفی کردند و آشنایی ها و خوشی ها بیشتر میشد.از دشت قزوین میگذشتیم و سرسبزی کم نظیر آن همه را مجذوب خود کرده بود.
منجیل، رودبار، رستم آباد، شهرها و روستاها را یکی پس از دیگری پشت گذاشتیم و بسمت مقصدمان که قلعه رودخان بود در حرکت بودیم.
به سراوان رسیدیم و از اینجا به بعد مسیرمان بسمت جاده فومن ادامه پیدا کرد.وارد جاده شفت و سپس جاده رودخان شدیم.
اوایل روز هست و هنوز شلوغ نشده. از ماشین پیاده شدیم و برای پیمایش از میان قدیمی ترین جنگلهای دنیا تا رسیدن به قلعه رودخان آماده شدیم.






هوا نیمه ابری و گرمای ملایمی داشت. گروه همسفران البرز من با هماهنگی بسیار زیاد پله ها را یکی پس از دیگری در می نوردیدند و با خوش و بِش های بسیار ، خستگی را به خود راه نمیدادند و هم نفس باهم پیش می رفتند.
زمان جلو میرفت و ما جلوتر...زمان پیش میرفت و انرژی دوستان بیشتر میشد.
در مسیر کافه های زیادی برای استراحت وجود دارد که با خوراکی های مختلف پذیرای مسافران هستند.
به میانه روز نزدیک میشدیم و به گرمای هوا افزوده میشد.دیوارهای مستحکم قلعه با دربی بزرگ پیش رویمان هست.
به قلعه وارد شدیم. جمعیت نسبتا زیادی حضور دارند.
قلعه رودخان با قدمتی که بنا به مستنداتی به دوران قبل ازسلجوقیان برمیگردد، همچنان پابرجا از ما استقبال میکند. چشمه آب خنکی در سمتی از قلعه خودنمایی میکند، آبی گوارا از دل کوهستان البرز.
نفسی تازه کردیم و سپس شروع به کشف و شهود در این قلعه تاریخی کردیم. برج و باروها، آب انبار، شاه نشین، اتاقهای مختلف همگی نشان از دقت بالای ایرانیان در ساخت یک دژ نظامی در میان جنگلهای انبوه بود، و همین دقت و هنر ایرانیان باعث شده بود که این قلعه هیچگاه دشمنی نتواند آنرا فتح کند. حتی در زمان حمله اعراب به ایران.
به آب انبار رفتیم تا یکی از مهمترین شگفتیهای این قلعه را ببینیم.




این آب انبار از چشمه ای که در پایین دست قلعه وجود دارد تغذیه میشود، نکته مهم و تامل برانگیز آن اینست که فقط بااستفاده از فشار هیدرولیکی آب، توانسته اند آب را به بالا دست انتقال دهند، تا آب مورد نیاز ساکنان قلعه تامین شود.
بعد از بازدید از آّب انبار، در بالای آن استراحتی کردیم تا نهار را هم همانجا صرف کنیم. هوا ابری بود و آفاتب اذیت نمیکرد.
بعد از ساعتی استراحت و کلی عکسهای یادگاری از قلعه برای برگشتن آماده شدیم. قلعه را با خاطراتش ترک کردیم.





در راه برگشت هم استراحتی داشتیم تا کمی از فشاری که به پاهایمان وارد شده بود را کم کنیم.
به پارکینگ رسیدیم و سوار بر مرکب شدیم تا بسمت کرج باز گردیم.
اکنون وقت آن رسیده تا انرژی از دست رفته باز گردد.سکوت فراگیری در ماشین حکم فرما بود.به منطقه منجیل رسیدیم تا برای خرید و تجدید قوا توقفی داشته باشیم.
بعد از دقایقی سوار ماشین شدیم و با انرژی بسیار زیادی که در همسفران بود پیش میرفتیم.
در راه گپ و گفتهای زیاد همراه با بازیهای گروهی شادی بخش محفل ما بود.
خنده های بسیار و شادی دوستان تب و تاب جاده را برایمان هموار کرده بود.
به کرج رسیدیم و در همان محلی که سحرگاه کنار هم جمع شدیم، در شامگاه بهم بدرود گفتیم و با آرزوی همسفر شدن مجدد از هم جدا شدیم.
هر سفر نقطه آغاز زندگیست که کلمات محدودند در وصفش
با تشکر از همکار خوبم، حوریه قاسمی که دراین سفر همراهمان بود.
با سپاس
امیر گوهرشناس مقدم
Last edit: 4 سال 11 ماه قبل by travelloug.

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

زمان ایجاد صفحه: 0.286 ثانیه