× تصاویر و سفرنامه تورهای بهار 95

سفرنامه تور ارسباران قلعه بابک مورخ 30 اردیبهشت الی 95/3/2

بیشتر
7 سال 11 ماه قبل - 7 سال 11 ماه قبل #1517 توسط travelloug
سفرنامه تور ارسباران قلعه بابک
مورخ 30 اردیبهشت الی 95/3/2
راهنمای تور: وحید شعبانی





عصر پنجشنبه از واپسین روزهای اردیبهشت سال 95 است و دل هوای سفر دارد .. بار و بندیل را جمع کرده ایم و در کنار اتوبوس به انتظار یارانمان ایستاده ایم .. اندک اندک جمع مستان از راه میرسند و راهی سرزمین بابک خرمدین می شویم .. در آستانه نیمه شعبان هستیم و یک همسفر جان در تمام طول مسیر همراه ماست .. قرص کامل ماه .. در ابتدای سفر ما و دوستانمان میکروفن در دست گرفته و خود را معرفی می کنیم .. پس از معارفه آرام آرام گرد خواب فضای مرکبمان را در بر می گیرد و همسفران چشم بر هم می گذارند .. سفر ادامه دارد و شب از کناره می رود ... نم نمک ماه جایش را به خورشید می دهد و چشم ما نیز به جمال شهر جلفا روشن می شود .. اولین توقفمان رستوران قفقازی برای صرف صبحانه است .. نوش جان می کنیم و به سمت کلیسای استپانوس مقدس به راه می افتیم . اولین تازه واردی که چشم یارانمان را خیره خود می کند رودخانه ارس جاویدان است .. از کناره اش می گذریم و به کلیسا می رسیم .



خادم کلیسا با زبان شیرین ارمنی از داستانهای سنت استپانوس می گوید و ما هم به شوق شمعی در آنجا روشن می کنیم .. همه جایش را میبینیم و عکسی به یادگار میگیریم .. نوبه رفتن رسیده است .. از کلیسای بزرگ به کلیسایی کوچک ... از سنت استپانوس به کلیسای چوپان یا ناخیرچی ..



پرستشگاهی کوچک در حاشیه رود ارس با تاریخی حدودا 600 ساله.. گپی درباره آیینهای مذهبی در ایران می زنیم و چایی می نوشیم و به راهمان ادامه می دهیم .. کمی آنطرف تر کاروانسرایی به جا مانده از دوره صفوی خودنمایی می کند .. کاروانسرای خواجه نظر سایه دلچسبی در آفتاب گرم جلفا دارد و کلی کیفورمان میکند .. از جاده ابریشم می گوییم و تجارت ابریشم در جلفا ... میرویم ..
رستوران چوبی شایلی واقع در پارک کوهستان جلفا قرار است پذیرای ما باشد برای صرف ناهار .. ناهار دلچسبی میخوریم و به هتل ارس میرویم برای تحویل اتاق و کمی استراحت ..
بعد از یک خواب قیلوله کوتاه آماده رفتن به آبشار آسیاب خرابه می شویم .. در راه باز هم ارس همسفرمان است .. از نور الله کثیری می گوییم و صمد خان بهرنگی .. کمی جلوتر به آبشار آسیاب خرابه می رسیم ..



اینجا مملو از دوستداران طبیعت است ، ای کاش زباله نبود و ... آب خنکای دلچسبی دارد و مسافرانمان تنی به آن میزنند .. کلی عکس میگیریم و بستنی میخوریم و ( آقای مشایخ خریده اند ) بلال میخوریم و چای و نبات مینوشیم و ( برادران بیگدلی خریده اند ) ..... خلاصه کلی صفا میکنیم .. وقت وداع با این آبشار خزه ای زیبا رسیده است... سوار بر مرکب می شویم و میرویم ... ارس ناخود آگاه انسان را به یاد دلاوری سربازان و مرزداران غیور این آب و خاک می اندازد .. لحظه ای در کنار پل آهنی جلفا می ایستیم و به مزار سه تن از سربازان غیور این مرز و خاک ادای احترام می کنیم ... روحشان شاد ..
حالا نوبتی هم که باشد نوبت خرید کردن است .. بازار مرزی جلفا .. مسافران به شوق خرید از اتوبوس پیاده می شوند و دل به بازار می دهند .. ما هم تابی در بازار می خوریم و شب هنگام به سمت هتل محل اقامتمان باز می گردیم .. شب ، هتل ، خستگی و خواب ....
صبح روز دوم است و در رستوران هتل مشغول صرف صبحانه هستیم .. اتاقهایمان را تحویل میدهیم و به سمت کلیبر حرکت می کنیم .. در مسیر حرکتمان از حاشیه ارس عبور می کنیم و در آنسوی رودخانه مدام کشورهای هم مرزمان تغییر می کنند .. ابتدا نخجوان ... ارمنستان و حالا جمهوری آذربایجان .. از جاده چشم نواز خاروانا هم عبور می کنیم و کلی منظره چشم نواز میبینیم .. کمی هم از ارمنی های دوست داشتنی می گوییم و ظلم هایی که در طول تاریخ بر این ملت ستم دیده روا شده است .. در ادامه راه از رود ارس جدا میشویم و وارد جاده زیبای جانانلو و جنگلهای شگفت انگیز ارسباران می شویم ..
از کلیبر می گذریم و کمی جلوتر دوستانمان در دشتی زیبا به انتظار ما نشسته اند .. سفره ای پهن است و آتشی در کنار آن برپاست .. ناهار دلچسبی در دل طبیعت می خوریم

بعدش هم یک چای خوش طعم محلی .. پاترولهای سرکش آمده اند و قرار است ما را به ییلاق کلیبر برسانند .. با کلی هیجان سوار بر پاترولها می شویم و ...
اینجا ابتدای راه قلعه پر شکوه بابک است .. مه عجیبی همه جا را فرا گرفته است و نهایتا تا 2 متریمان را میبینیم ..



در یک صف به حرکتمان به سمت قلعه ادامه میدهیم ..

پیچ و خمهای فراوانی را پشت سر می گذاریم و اندک اندک قلعه سرفراز جمهور پیش دیدگانمان ظاهر می شود .. از پله های قلعه بالا میرویم و حالا بر بلندای قلعه بابک و بر فراز ابرها ایستاده ایم



یارانمان مبهوت اعجاب اینجایند .. از داستانهای قلعه و قیام بابک می شنویم و عکسی به یادگار با این ماندگار 1500 ساله میگیریم .. درود بر روان ایرانیان غیور از ازل تا به آخر .. کنار آقای همت عزیز چای گرمی مینوشیم و می رویم .. در پایین ییلاق کمی شادی می کنی، و چ
ای و میوه می خوریم و ... شب ، هتل آنزا ، خستگی ، خواب و دیگر هیچ ..
صبح روز سوم ، صبحانه را خورده ایم و در اتوبوس آقای بیگدلی نشسته ایم .. کلیبر را به مقصد تبریز ترک می کنیم .. در راهمان اهر را نیز میبینیم و کوه های رنگی اش... اینجا تبریز است .. شهر مشروطه خواهان بزرگ .. شهر سردار و سالار ملی .. ستارخان و باقر خان .. ابتدا در مرکز شهر به دیدار خانه مشروطه میرویم و از زبان راهنمای موزه تاریخ مشروطه را می شنویم و می رویم ..



حالا در حمام نوبر نشسته ایم و در انتظار ناهارمان هستیم ..



در دل حمام تاریخی ناهار لذیذی نوش جان میکنیم و به شیرینی فروشی میرویم برای خرید سوغات شهر تبریز..
در راه برگشت هستیم .. یارانمان یکدل هستند و دوست داشتنی .. به سمت کرج شهر ها را یک به یک رد می کنیم و مدام به لحظه آخر نزدیک تر می شویم .. در راه می خوانیم و میخندیم و کلی حال می کنیم و کلی در حال زندگی ... باز هم سفری به سر آمد و ما بیشتر آموختیم .. صبر را و همرنگی را ... کرج ... میدان سپاه ، خداحافظی و ... سفری دیگر با البرز من .. تا دوباره بدرود .. !35
Last edit: 7 سال 11 ماه قبل by travelloug.

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

مدیران انجمن: admin1
زمان ایجاد صفحه: 0.196 ثانیه

نماد اعتماد الکترونیک

enamad

ارتباط با ما

    • تلفن : 34213531-026
    • موبایل : 09391725252
    • Email: info@alborzeman.ir
    • کرج، میدان سپاه ، به سمت سه راه گوهردشت ، بعد از خیابان بوستان ، ساختمان گلستان ، واحد یک