سفرنامه تور تهران گردی مورخ 97/1/8

سفرنامه تور تهران گردی
مورخ 97/1/8
راهنما: وحید شعبانی


حال نوشت سفر طهرانست که به مبارکی به خواست خداوند بخشنده مهربان و قادر بی منتها بشرط سلامت مزاج مینویسم.روز چهارشنبه برابر با ۸ از سنه فروردین یکهزار و سیصد و نود و هفت خورشیدی در میانه نوروز خجسته از کرج به عزم سیاحت تهران قدیم برخاستیم . بیماری شدیدی ما را عارض شده بود اما به شوق دیدار یاران عهد کرده مان خلف وعده ننموده و جنابمان در محل قرار حاضر آمد. جمع یاران نیز به ما پیوسته سوار بر کالسکه دودی شدیم و راه به سوی تهران پیش گرفتیم . پس از لختی باس سواری هوای خوش سیمای تهران در مقابل دیدگان مان قرار گرفت . محله ها را یک به یک طی نموده تا در منزل آخر از محله عودلاجان و سنگلج گذر کرده و به دروازه قدیم در خیابان باب همایون رسیدیم . فرنگی های زیادی برای دیدار از آن عمارات با شکوه در مکان گرد هم آمده بودند . ما نیز در معیت یارانمان قدم در دل تاریخ نهاده و به تماشا فرود آمدیم. ابتدا از شرح ما وقع روایات تهران در عهد صفویه و حتی پیش از آن گفتیم و سپس بر تماشای ایوان تخت مرمر وارد شدیم . از دیدن هندسی سازی نیاکانمان انگشت حیرت بر دهان نهادیم و سپس روانه بر هم زدن خلوت مبارک کریمخانی شدیم. در آنجا آب قنات بالا آمده و به غایت نیکو بود . سنگ مزاری در آنجا بود که سرحدات زیبایی را از سر گذرانده بود . جویا که شدیم معلوممان شد سنگ مزار حضرت شاه شهید ناصر دین میباشد . عکاس باشی تصویرمان را به یادگار ثبت نمود و برای ادای فریضه سلام بر کاخ اصلی وارد شدیم . شاه در وسط نشسته و هدایای دول فرنگی و همچنین ممالک خاور دور بر گرداگردش جمع آمده است . سلامی بر شاه نموده و بر تالار آئینه وارد گشتیم . نقاشباشی خاصه حضرت محمد خان غفاری که حالا به حق لقب کمال الملک را بر دوش میکشد در حال نقاشی کردن تمثال مبارک همایونی هستند . خلوتشان را بر هم نمیزنیم و به راهمان ادامه میدهیم . در گشت و گذارمان از تالار عاج ، ظرفخانه و تالار برلیان نیز بازدید می کنیم . عجب شکوهی دارد این هنر آیینه کاری ...

چشم که میگشاییم در مقابل دیدگان مان عمارتی زیبا قرار دارد که به حق میدرخشد در این شهر غبارزده و شمس العماره ایست برای خود .. آن سو تر نیز تابستان نشین این عمارت بزرگ چو نگینی بر انگشتر گلستان میدرخشد . عمارت بادگیر . هوایش در نهایت خنکاست و ارسی هایش زرق دارند و برق...





حکایات شیرین گلستان را به خودش میسپاریم و رهسپار میهمانی بر سفره نهار دلچسب می شویم .


غذایمان را در مطبخ فرهنگ تناول میکنیم و چای مینوشیم و میرویم برای دیدار از موزه ایران باستان.. ساختمانی شبیه به ایوان کسری در مقابلمان است که گویا به دستور رضا خان میرپنج و به عملگی آندره گودار از اهالی فرانس ساخته شده است .. به داخل میرویم محو تماشای شکوه ایران زمینمان می شویم از دور تا دور .. عجب مملکتیست این مملکت ایران ...





سر در باغ ملی و حکایاتش نیز در نوع خود برایمان جذاب هستند ...


به سراغ اداره شهربانی کل کشور میرویم و از تماشای معماریه چشم نوازش حظی میبریم .. حال نوبه رجعت است .. سوار بر باس شده و راه کرج را در پیش میگیریم .. در راه میخندیم و سرمست به شهرمان ورود می کنیم ...





کرج همچنان سر و صدا دارد و سفر همچنان بی پایان است ... درود و دو صد بدرود...