- ارسال ها: 1247
- تشکرهای دریافت شده: 406
- خانه
- انجمن
- باشگاه گردشگری البرزمن
- سفرنامه های بهار 97
- سفرنامه تور اسالم به خلخال (ییلاقات متش) مورخ 26 الی 97/2/28
- انجمن
- باشگاه گردشگری البرزمن
- سفرنامه های بهار 97
- سفرنامه تور اسالم به خلخال (ییلاقات متش) مورخ 26 الی 97/2/28
×
تصاویر و سفرنامه تورهای بهار 97
سفرنامه تور اسالم به خلخال (ییلاقات متش) مورخ 26 الی 97/2/28
- travelloug
- نويسنده موضوع
- آفلاین
- مدير انجمن
کمتر
بیشتر
5 سال 11 ماه قبل - 5 سال 11 ماه قبل #1910
توسط travelloug
سفرنامه تور اسالم به خلخال (ییلاقات متش)
مورخ 26 الی 97/2/28
راهنما: فرشید حسینی
به نام او
دوباره بی تاب و بیقرارم برای سفری دیگر ،آموختن بیشتر و تفکری عمیق و آشنایی با دوستانی جدید و معاشرت با یاران قدیمی.
این بار در بهشتی ترین فصل بهار ،عزم رفتن به ییلاق متش داریم .قرارمان چهارشنبه ساعت یازده شب به تاریخ بیست و ششم اردیبهشت. کاپیتان مهدی آذری زبان از خطه ی اردبیل با اتوبوس قرمزش آماده و حاضر و همسفران مشتاق آماده تر. همراهان جمعند و پیش به سوی تغییری نو در درونمان و هم نفس شدن با طبیعت . حرکت میکنیم و دل به جاده می سپاریم و تا صبح چند ساعتی زمان داریم که خواب دلچسبی را تجربه کنیم .
در میان تاریکی های خواب آلود، تلالو خورشید در ساحل گیسوم و لوندی آفتاب بر دریای خزر ما را به خود می آورد و مدهوش خود میکند.چه عظمتی ،چه حال خوبی ،چه نشانه ای از طرف خالقمان که امروز هم از آن توست .برخیز ، تلاش کن ،ببین و تفکر کن که این لحظه ،لحظه ی ناب وصل شدن است . از این بهتر نمی شود که چشم بگشایی و عشق بازی آفتاب و دریا را نظاره کنی ...
در ساحل زیبای گیسوم بساط صبحانه را فراهم میکنیم و املت جانانه ای بر بدن میزنیم و عزم رفتن میکنیم .
جاده اسالم به خلخال به حق یکی از زیباترین جادهای ایران و جنگلهای هیرکانی، فسیل زنده دنیا که چندیست مورد بی مهری قرار گرفته .
به ییلاق زیبای متش میرسیم .آقا مختار و خانواده ی مهمان نوازش آماده ی پذیرایی از ما میشوند . کوله ها را تحویل آقا مختار میدهیم و دل به دشت میسپاریم .
پاها بی قرار ند که در دشتهای پرگل قدم بزنند و گوشها عاشق و شیفته ی شنیدن ملودی زیبای بلبلها هستند .
گشتی میزنیم و از آبگیر فصلی منطقه به نام استر دیدن میکنیم .
عکسی به یادگار میگیریم و لختی سکوت و آرامش تا نوای طبیعت غلبه کند بر هیاهوی به جا مانده از شهر و شهر نشینی دورنمان و البته چیدن آویشن برای دمنوش شبانگاهیمان به کلبه ی مختار برمیگردیم .پذیرایمان میشود با جگر و پلو کباب تا لذت یک پیاده روی دلچسب در ییلاق متش را برایمان کامل کند .
بعد از چرتی مختصر اما دلچسب راهی محل اقامتمان میشویم دو کلبه روستایی در میان سبزه زار و ییلاق متش بکر و بی آلایش با چشم اندازی زیبا و بخاری های هیزمی .
کم کم آتشی برپا میکنیم و با چای و دمنوش آویشن به استقبال شب میرویم و شب نشینی کنار آتش و سیب زمینی تنوری و بال و کتفهای که به نوبت به روی منقل میروند تا لذت یک روز خوب را برایمان کامل کند .
و سکوت و سکوت ... و دلبری ستاره ها در آسمان .
با تمام دغدغه های این روزهای سرزمینم ،تنها چیزی که مرهم دل دردمندم میشود این آرامش و سکوت و غرق شدن در آسمان بی نهایت است و خدایا میدانم که من چند سالی است که بندگی میکنم و تو قرنهاست که خدایی میکنی .
یک خواب مرغوب و صبح و صبحانه ی مفصل و گل گشت و حال خوب .
وقت ترک کردن متش بکر و بی نظیر است و در راه بازگشت همراهان ناهار را در رستوران خزرماسال نوش جان کردند و سپس راهی فومن شدیم برای صرف چای ،نزد یکی از رفقای قدیمی ام ، امین عزیز رفتیم که با کلوچه های داغ و چای لاهیجان از همسفران پذیرایی کرد . دمش گرم .
وقت بازگشت است و بازهم دلم میگیرد و میدانم وبا خود تکرار میکنم که سفر پایان ندارد و با سفر مرزها بی معناست .
آرزوی محال من : جهان بدون مرز .
من آرزو میکنم به امید آنروز .
ممنونم از همسفران و همراهان خوب و صبور و دوست داشتنی .تک شما به من انرژی میدهید و از شما می آموزم .در آخر از همراهی دوست خوبم محمد زمانفر سپاسگزارم ...
مورخ 26 الی 97/2/28
راهنما: فرشید حسینی
به نام او
دوباره بی تاب و بیقرارم برای سفری دیگر ،آموختن بیشتر و تفکری عمیق و آشنایی با دوستانی جدید و معاشرت با یاران قدیمی.
این بار در بهشتی ترین فصل بهار ،عزم رفتن به ییلاق متش داریم .قرارمان چهارشنبه ساعت یازده شب به تاریخ بیست و ششم اردیبهشت. کاپیتان مهدی آذری زبان از خطه ی اردبیل با اتوبوس قرمزش آماده و حاضر و همسفران مشتاق آماده تر. همراهان جمعند و پیش به سوی تغییری نو در درونمان و هم نفس شدن با طبیعت . حرکت میکنیم و دل به جاده می سپاریم و تا صبح چند ساعتی زمان داریم که خواب دلچسبی را تجربه کنیم .
در میان تاریکی های خواب آلود، تلالو خورشید در ساحل گیسوم و لوندی آفتاب بر دریای خزر ما را به خود می آورد و مدهوش خود میکند.چه عظمتی ،چه حال خوبی ،چه نشانه ای از طرف خالقمان که امروز هم از آن توست .برخیز ، تلاش کن ،ببین و تفکر کن که این لحظه ،لحظه ی ناب وصل شدن است . از این بهتر نمی شود که چشم بگشایی و عشق بازی آفتاب و دریا را نظاره کنی ...
در ساحل زیبای گیسوم بساط صبحانه را فراهم میکنیم و املت جانانه ای بر بدن میزنیم و عزم رفتن میکنیم .
جاده اسالم به خلخال به حق یکی از زیباترین جادهای ایران و جنگلهای هیرکانی، فسیل زنده دنیا که چندیست مورد بی مهری قرار گرفته .
به ییلاق زیبای متش میرسیم .آقا مختار و خانواده ی مهمان نوازش آماده ی پذیرایی از ما میشوند . کوله ها را تحویل آقا مختار میدهیم و دل به دشت میسپاریم .
پاها بی قرار ند که در دشتهای پرگل قدم بزنند و گوشها عاشق و شیفته ی شنیدن ملودی زیبای بلبلها هستند .
گشتی میزنیم و از آبگیر فصلی منطقه به نام استر دیدن میکنیم .
عکسی به یادگار میگیریم و لختی سکوت و آرامش تا نوای طبیعت غلبه کند بر هیاهوی به جا مانده از شهر و شهر نشینی دورنمان و البته چیدن آویشن برای دمنوش شبانگاهیمان به کلبه ی مختار برمیگردیم .پذیرایمان میشود با جگر و پلو کباب تا لذت یک پیاده روی دلچسب در ییلاق متش را برایمان کامل کند .
بعد از چرتی مختصر اما دلچسب راهی محل اقامتمان میشویم دو کلبه روستایی در میان سبزه زار و ییلاق متش بکر و بی آلایش با چشم اندازی زیبا و بخاری های هیزمی .
کم کم آتشی برپا میکنیم و با چای و دمنوش آویشن به استقبال شب میرویم و شب نشینی کنار آتش و سیب زمینی تنوری و بال و کتفهای که به نوبت به روی منقل میروند تا لذت یک روز خوب را برایمان کامل کند .
و سکوت و سکوت ... و دلبری ستاره ها در آسمان .
با تمام دغدغه های این روزهای سرزمینم ،تنها چیزی که مرهم دل دردمندم میشود این آرامش و سکوت و غرق شدن در آسمان بی نهایت است و خدایا میدانم که من چند سالی است که بندگی میکنم و تو قرنهاست که خدایی میکنی .
یک خواب مرغوب و صبح و صبحانه ی مفصل و گل گشت و حال خوب .
وقت ترک کردن متش بکر و بی نظیر است و در راه بازگشت همراهان ناهار را در رستوران خزرماسال نوش جان کردند و سپس راهی فومن شدیم برای صرف چای ،نزد یکی از رفقای قدیمی ام ، امین عزیز رفتیم که با کلوچه های داغ و چای لاهیجان از همسفران پذیرایی کرد . دمش گرم .
وقت بازگشت است و بازهم دلم میگیرد و میدانم وبا خود تکرار میکنم که سفر پایان ندارد و با سفر مرزها بی معناست .
آرزوی محال من : جهان بدون مرز .
من آرزو میکنم به امید آنروز .
ممنونم از همسفران و همراهان خوب و صبور و دوست داشتنی .تک شما به من انرژی میدهید و از شما می آموزم .در آخر از همراهی دوست خوبم محمد زمانفر سپاسگزارم ...
Last edit: 5 سال 11 ماه قبل by travelloug.
لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.
- انجمن
- باشگاه گردشگری البرزمن
- سفرنامه های بهار 97
- سفرنامه تور اسالم به خلخال (ییلاقات متش) مورخ 26 الی 97/2/28
زمان ایجاد صفحه: 0.097 ثانیه