× تصاویر و سفرنامه های تور های بهار 98

سفرنامه تور دریاچه گهر مورخ 1398/03/28 الی 30

بیشتر
4 سال 10 ماه قبل - 4 سال 10 ماه قبل #2209 توسط travelloug
سفرنامه تور دریاچه گهر
مورخ: 1398/03/28 الی 30
راهنما: اردلان بهرامی

ماه کامل با زیبایی هرچه تمام تر در حال طلوع کردن بود و این زیبای آسمانی، نوید یک سفر خوب را به ما می‌داد.
ساعت 9 شب به مقصد درود از کرج بیرون زدیم، چهار همسفراز زنجان، اصفهان و تهران داشتیم. هر ۴ نفر ابتدای اتوبان قم سوار شدند و پس از پذیرایی از همسفران، یک به یک خود را معرفی کردند و با یکدیگر آشنا شدند. حال وقت آن رسیده بود به استراحت بپردازیم تا صبح خیلی زود با انرژی کافی بتوانیم پیمایش خود تا دریاچه گهر را شروع کنیم.
سه و نیم صبح بود که به ابتدای شهر دورود رسیدیم در آنجا از اتوبوس خود پیاده شده و سوار بر مینی بوس محلی مسیر چشمه خرم را در پیش گرفتیم. در چشمه خرم کفش و لباس کوهنوردی مناسب پوشیده کوله بار خود را محکم کرده و بار های اضافی و تدارکات را بار چهارپایان کرده و قبل از سپیده دم پیمایش 17 کیلومتری خود را شروع کردیم.
در ابتدا از "گردنه پنبه کار" بالا رفتیم، هوا بسیار دلپذیر و طبیعت بسیار زیبا بود. در اطراف قله های مرتفع و زیبای اشترانکوه که در نوک آنها هنوز برف باقی مانده بود خودنمایی می کرد. در دامنه ها، چمنزارها مانند مخمل سبز چشم ها را نوازش می دادند و خورشید که در حال طلوع کردن بود انوار طلایی خود را از جانب شرق به غرب می تاباند.
چند عکس یادگاری هنگام طلوع خورشید گرفتیم و در آن دشت به مسیر خود ادامه دادیم. جلوتر که رفتیم سیاه چادری در کنار مسیر دیدیم که تنقلات، چای و نوشیدنی های خنک می فروخت کمی آنجا استراحت کرده و نفسی چاق کردیم. پس از عبور از گردنه بعدی منظره ای بی بدیل جلوی چشمانمان بود، دشتی زیبا و وسیع در دره دو سلسله کوه وجود داشت که رودی زلال و شفاف در آن جاری و مسیر پیمایش ما از این دره می‌گذشت. گردنه را به سمت پایین دره سرازیر شدیم و در میانه دشت در کنار چشمه ای زلال صبحانه ای صرف کردیم. بعد از صبحانه و در ادامه مسیر می بایست در دو نقطه از رودخانه عبور کنیم در نقطه اول هر چند که قسمتی از پل را آب برده بود ولی موفق شدیم از روی پل گذر کنیم. اما در نقطه دوم پلی وجود نداشت و به ناچار قسمتی از آن را باید از آب میگذشتیم و قسمت دیگر را می پریدیم. با توجه به آن که خورشید کاملاً بالا آمده بود و کمی گرم شده بود پس خنکای آب دلپذیر بود و باکی از خیس شدن نداشتیم.
در ادامه، مسیر پاکوب و به صورت کفی بود و در امتداد آن گردنه ای دیگر. از گردنه بالا رفتیم و هنگام سرازیر شدن نسیم دریاچه را می توانستیم حس کنیم. پس از پشت سر گذاشتن آخرین پیچ، نیزارهای ابتدایی دریاچه را دیدیم و بدین ترتیب مسیر ۱۷ کیلومتری ما پس از ۵ ساعت به پایان رسید. با آنکه خسته بودیم ولی زیبای دریاچه ما را هیجان زده کرده بود.


پس از کمی استراحت به برپایی کمپ مشغول شدیم. حسابی گرممان شده بود و تنها آب خنک دریاچه می توانست حال ما را جا بیاورد پس به دل دریاچه زده و آبتنی مختصری کردیم. پس از صرف ناهار چند ساعتی را به خواب و استراحت گذراندیم.
عصر هنگام به گشت زنی و عکاسی اطراف دریاچه گذشت.










نور طلایی خورشید قبل از غروب، با عبور از آب زلال دریاچه کمک میکرد تا کادربندی های زیبا و مختلفی ثبت کنیم.
هوا گرگ و میش بود که به کمپ خود بازگشته و قبل از تاریک شدن هوا آتشی روشن کردیم، سپس به مهیا کردن شام پرداختیم؛ جوجه کباب با مخلفات...


پس از صرف شام و شب نشینی مختصر کنار آتش، نیاز به بازگرداندن انرژی صرف شده در پیمایش، باعث شد که همگی خیلی زود به خوابی عمیق فرو رویم.
صبح روز بعد قبل از طلوع آفتاب بیدار شدیم و در هوای دلپذیر دریاچه به تدارک صبحانه پرداختم؛ املت لذیذ همراه با مخالفات با چای آتشی...
پس از صبحانه تصمیم گرفتیم مکان کمپ خود را تغییر دهیم تا ظهر هنگام از سایه بیشتری بهره مند شویم. سپس برنامه پیمایش تا جنگل بلوط و دریاچه دوم را اجرا کردیم. مسیر ما از کنار دریاچه می گذشت و زیبایی و زلالی دریاچه ما را آنچنان محسور خود کرده بود که آدمی هر لحظه دلش میخواست درون آن شیرجه بزند.






در ابتدای جنگل بلوط چشمه ای گوارا وجود داشت که به دریاچه میریخت، در آن جا کمی استراحت کرده و آبی نوشیدیم سپس در کنار رودخانه ورودی به دریاچه چند عکس یادگاری گرفتیم و به سمت انتهای جنگل و دریاچه دوم ادامه مسیر دادیم. دریاچه دوم که تبدیل به بستر رود شده بود و دیگر حالت دریاچه نداشت را دیدیم و عکسهایی در آنجا ثبت کردیم.
ظهر هنگام به کمپ خود برگشتیم، عده ای در آفتاب گرم ظهر دل به خنکای دریاچه سپردند و عده دیگر به تدارک ناهار پرداختند. ناهاری متفاوت از نوع سبزیحات پخته و معطر به همراه پاستایی لذیذ...
پس از صرف ناهار و چای و کمی استراحت مجددا به آبتنی و بازی در دریاچه پرداخته و حسابی خوش گذراندیم.
هنگام عصر تصمیم گرفتیم از کوهپایه ضلع غربی دریاچه تا جایی که برف وجود داشت بالا برویم، جایی که چشم اندازی زیبا به دریاچه داشت و مناسب بود برای عکاسی ...


در آن کوهپایه از ریواس های لذیذ و تازه روییده چیدیم، کمی برف بازی کرده و قبل از تاریک شدن هوا به کمپ خود بازگشتیم.
کمی زودتر از معمول شام خوردیم زیرا می بایست آن شب را زود می خوابیدیم تا بتوانیم صبح خیلی زود پیمایش به سمت چشمه خرم را آغاز کنیم و قبل از گرم شدن هوا از گردنه پنبه کار عبور کرده باشیم.
ساعت چهار صبح از خواب برخاستیم و در عرض ۳۰ دقیقه کمپ خود را جمع آوری کرده بارهای اضافی را بر روی چهار پا بارگیری و 5 صبح پیمایش ما آغاز شد.
در تاریکی قبل از سپیده دم، با کمک هدلامپ و نور ماه طی مسیر کردیم. در دو نقطه از رودخانه گذشتیم و در میانه راه در کنار چشمه توقف کرده آبی نوشیدیم و نفسی تازه کردیم حال سپیده زده بودند و هوا کمی روشن تر شده بود پس چند عکس یادگاری گرفتیم و آماده شدیم که از گردنه پنبه کار بالا برویم. صعود ما به موفقیت انجام شده بود که تازه خورشید به ما رسید، وقت آن رسیده بود که در آفتاب دلپذیر صبحگاهی صبحانه ای مفصل بخوریم سپس ادامه راه را که چیز زیادی از آن باقی نمانده بود در پیش بگیریم .
از فتح خود آنقدر خوشحال بودیم که در حین ادامه راه، به خواندن ترانه های گروهی مشغول شدیم.


و بلاخره پس از 5 ساعت (با احتساب 1 ساعت صبحانه) به چشمه خرم رسیدیم.
جایی که آخرین جرعه های آن آب گوارا را میتوانستیم بنوشیم، پس تا میتوانستیم آب نوشیدیم و گرد راه از تن زدودیم.
تا رسیدن مینی بوس محلی 20 دقیقه استراحت کرده و لباسی عوض کردیم. پس از رسیدن مینی بوس کوله ها را بار زده و راه درود و هتل را برای صرف ناهار در پیش گرفتیم.
پس از صرف غذا، سوار بر اتوبوس شده و طی 2 ساعت مسیر تا اراک، فقط خواب بعد از ناهار می چسبید.
در اراک توقفی کرده و هندوانه و دمنوش خوش طعم و عطری که از برگ درختان "به" تهیه شده بود نوشیدیم.
ادامه‌ی مسیر، به شادی و پایکوبی گذشت. عصر هنگام توقف کردیم و "محمد" و "امین" همگان را به بستنی مهمان کردند.
زمان باقیمانده از مسیر، به بازی "پانتومیم" گذشت تا اینکه کم کم به پایان سفر نزدیک شدیم.
به کرج و نقطه پایان رسیده بودیم، با آنکه همه خسته راه بودند ولی دل کندن از یکدیگر سخت بود با این حال همگان می دانستند که با البرز من #سفر_پایان_ندارد...

اردلان بهرامی - 2 تیر ماه 1398
Last edit: 4 سال 10 ماه قبل by travelloug.

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

زمان ایجاد صفحه: 0.625 ثانیه