سفرنامه تور جنگل الیمستان مورخ 94/6/27

سفرنامه تور جنگل الیمستان
مورخ94/6/27
راهنما: پویا ملا حسنی


جنگل و خاك و هوا بوى ديگه اي به خود گرفتند. صبح ها كه از خواب بلند ميشيم اين بو و حال و هوا رو احساس ميكنيم. لطافتي متفاوت كه خبر از تغييرى بزرگ ميدهند. فصل گرما رفته و پاييز مجنون ترين ماه سال از راه رسيده. اهسته و رقص كنان پاييز مي ايد.... !14
توى اين فصل زيبا به هر بهانه اي ادم بيرون بره و قدم بزنه با حال و هوايي بس متفاوت و بهتر به خونه برميگرده، چه برسه كه براي قدم زدن جنگل دلفريب و زيباى اليمستان رو انتخاب كنه....
صبح جمعه همسفراي البرزمن همه به موقع حاضر شدند و سفر اغاز شد كمي خواب و سكوت و بعدش صبحانه اي جانانه و معارفه همسفرها كه با هنرنمايي چندي از دوستان همراه بود. براى خريد هم توقفي داشتيم و بعد از اون جاده پر پيچ و خم و هراس انگيز اليمستان رو پيموديم. توى مسير چند قرقاول ماده و يك سارگپه جنگلي با شكوه ديديم.
به اول مسير پياده روى رسيديم و همه با عزمي جزم حركت اغاز كرديم.



قله دماوند مغرور و سرافراز از ميان ابرها سر بيرون كشيده بود و ما مبهوت عظمت و زيبايي اين ديو سپيد شده بوديم.












راه رو از بين درختان خزه بسته و مرموز ادامه داديم و خيلي زود به محل اتراقمون رسيديم.



با كمك همسفرها به هر زحمتي بود اتيشي به پا كرديم و چاي ذغالي دبشي نوش جان...



ناهار رو هم كه همسفرها بنده رو خجالت زده كردند حسابي....
تازه اماده پياده روى توى جنگل شده بوديم كه مه غليظي ما رو احاطه كرد و بارون شروع به باريدن گرفت.









فرار رو بر قرار ترجيح داديم و بعد از سكوت و خوردن سيب جنگلي به سمت ماشين برگشتيم ولي زمين خيس و گل الود بود و همه علاقه مند به سرسره بازي....
هر طور كه بود به ماشين رسيديم و براي صرف چاي و كيك و بعد از اون آش توقف هايي داشتيم. مسابقه پر هيجاني هم احرا شد كه خانم سمانه و فريبا برنده مسابقه بودند. يك سفر عالي با همسفرهاي عالي هم به پايان رسيد و ما همچنان دو سفريم.
به اميد ديدار شما عزيزان در سفرهاي اينده. !35