سفرنامه تور رفتینگ سامان مورخ 14 الی 1398/04/13

سفرنامه تور رفتینگ سامان
مورخ: 14 الی 1398/04/03
راهنما: فرشید حسینی


قایقی خواهم ساخت
خواهم انداخت به آب
دور خواهم شد از این خاک غریب....




در شامگاه ، پنجشنبه ۱۳ تیر‌ ماه ۹۸ در حدود ساعت ۱۱ ، حضور مسافران "البرزمن" سر آغازی برای سفری زیبا و هیجان انگیز "رفتینگ سامان" در سرچشمه زیبای رودخانه زاینده رود شد. ذوق و اشتیاق یک تجربه سفر ناب و هیجانی دیگر را در چشمان آن ها به راحتی می توان دید. با آمدن آخرین همسفر، کرج را ترک کردیم. بعد از مختصر توضیحاتی درباره این سفر و جلسه شیرین معارفه، ساعت ۲ بامداد‌ توقف کوتاهی برای رفع خستگی داشتیم، در ادامه با موسیقی آرام ، دوستان آماده پذیرای یک خواب دلنشین شدند تا فردا با انرژی چند برابری در این برنامه حاضر باشند.
خورشید با طلوع زیبای خود این را به ما نشان می دهد که به مقصد نزدیک و نزدیکتر می شویم. در سپیده دم، ساعت ۷ از اتوبوس پیاده شده و صدای آب و دیدن پل زمانخان تمام دوستان را به وجد آورده بود. متاسفانه به خاطر اتفاق ناگهانی مجبور به جدایی از دو همسفر عزیز و آقای گوهرشناس شدیم. در ادامه ، به زمان نوش جان کردن صبحانه ای دلچسب در رستورانی محلی نزدیک شدیم، در ساعت ۸ صبح ، به استقبال صبحانه ای که انتظار ما را می کشید رفتیم.
برنامه ای که منتظرش بودیم فرا رسید : "رفتینگ" ، آقا ایوب عزیز در مورد نکات ایمنی و خطرات و بایدها و نباید ها توضیحاتی دادن و با بر تن کردن جلیقه های نجات و کلاه ها سوار بر ۳ قایق بادی شدیم، با هر حرکت قایق فریاد های هیجانی زیبای دوستان به گوش می رسید که با صدای زیبای رودخانه، تلفیقی زیبا را می شنیدیم...




مسیر رودخانه زیباتر از حد تصور همه ی همسفران ما بود... حس رقابت همه ما را فرا گرفته، کسی به دیگری اجازه نمی داد جلو تر به پیش برود. با هر پارو یک پارو به حریف مقابل آب می پاشیدیم.






همسفران عزیز دل را به دریا زدند و شنا کردند.


بعد از ۲ ساعت آب تنی وقت تجدید قوا رسید و با برگشتن به رستوران ، سرمست از بوی آش دوغ شدیم.


در همین لحظه ، با برگشتن همسفر خوبمان آقای فیروزیانی حال دل مان بهتر شد.
بعد از نوش‌جان کردن آش، نوبت به هیجان دیگری رسید به لطف آقا ایوب و آقا مجید و علی آقا با قایق های بادی برای ما، سرسره و صخره درست کردند. با توجه به خنکی آب به سختی می شد تصمیم گرفت که شیرجه بزنیم یا نه! از ذوق پرنیان و بامداد و امیر حسین عزیز ما هم تصمیم گرفتیم تجربه جدیدی داشته باشیم، و شیرجه زدیم .... هیجان هر پرش وصف نشدنی بود و بار ها و بار ها تکرارش کردیم.
برای آخرین هیجان خروشان باز سوار بر قایق ها شدیم.






با شمارش های مداوم یک... دو... یک... دو... پارو هارو به حرکت در می آوردیم تا هیجان چپ شدن قایق را تجربه نکنیم. رودخانه با هر خروش اش از خروش قبلی ما رو شگفت زده تر می کرد، گویی رودخانه با ما به راحتی بازی می کند. بعد از ۵ ساعت پارو زدن و آب تنی در رودخانه خروشان، با خستگی همراه با شادی به انتهای مسیر رسیدیم. با آغوش ‌باز به سمت رستوران برای صرف ناهار رفتیم. ناهاری دلچسب که مکمل هیجان این سفر شد. بعد از استراحت و چرت زدن دیگر وقت خداحافظی از این مکان زیبا فرا رسید .
سوار بر رخش کولر نداشته سید شدیم و مسیر کرج را در پیش گرفتیم. پارو زدن و شنا کردن و گرمای شدید باعث شد همسفرای عزیزمان به خواب عمیقی بروند.
رفتیگ تمام شد اما خاطرات هیجانی اش تا مدت ها در ذهن ما مرور خواهد شد. سپاس فراوان از همسفران صبور و خوش ذوق و آقای فیروزیانی و خانم عسکرخانی عزیز و دوستداشتنی و لیدرهای عزیز ما آقای فرشید حسینی و آقای امیر گوهرشناس .

#سفر_پایان_ندارد

ژینا سام