سفرنامه تور پارک ملی توران مورخ 24 الی 92/11/25

سفرنامه تور پارک ملی خارتوران
مورخ 24 الی 92/11/25
راهنمای تور: پویا ملاحسنی

زمستون نیمه راه رو هم رد کرد و البرزمن آخرین سفر چند روزه خودش رو در سال 92 اجرا کرد

سفری متفاوت، سفر به یکی از بکرترین مناطق ایران، پارک ملی توران.
منطقه ای که آخرین گربه سانان تیزپای ایران، یوزپلنگ ایرانی در اونجا زیست میکنند و ما هم رفته بودیم تا از نزدیک این زیبای تیزپا رو ببینیم.

پنجشنبه صبح مثل همیشه سرساعت مقرر همه کنار ماشین حاضر بودند و بدون معطلی حرکت به سمت تهران آغاز شد تا شهلا خانوم و دوستشون که اولین بار بود با ما همسفر میشدند (آرزو خانوم) رو هم سوار کنیم و تخت گاز بریم به سمت سمنان. !41

بعد از کمی چرت و آهنگ ملایم به رستوران رسیدیم و صبحانه دبشی نوش جان کردیم و سرحال و قبراق برگشتیم به ماشین و معارفه ای جدید و متفاوت انجام دادیم . !26

قرار شد هرکس از دوستان که خودشون رو معرفی میکنند با پانتومیم یکی از همسفرهای توی ماشین رو معرفی بکنند و همین طور در مورد زوایای پنهان خودشون صحبت بکنند ... با مزه بود و جالب انگیز.... !1

خیلی زود رسیدیم به شهر دامغان و آقای میرعماد از میراث فرهنگی دامغان به ما پیوستند !45 و در مورد تاریخچه شهر توضیحات کاملی دادند و به همراه ایشان از مسجد تاریخانه و بعدش بقعه پیر علمدار دیدن کردیم در مسیر بازدید از زیر زمین مسجدی دیدن کردیم و با معماری جالب بنا آشنا شدیم. توی بقعه پیر علمدار هم که آقا محسن زحمت کشیدند یه ترانه زیبا خوندند که البته پس از تو نبودش... همین طور حمید و احمد آقا هم با صداهای زیبا شون کلی به همه حال دادند. !40





بازدید زودی تموم شد و رفتیم رستوران زیتون دامغان و ناهار مفصلی خوردیم. دوباره که سوار ماشین شدیم شهام همه رو سورپرایز کرد و تابلو های کوچیک اموزشی ای که در مورد یوزپلنگ و طبیعت آماده کرده بود بین دوستان پخش کرد و توضیحات مفصلی هم در این زمینه ارائه داد.

قبل از غروب خورشید به روستای زیبا و دیدنی قلعه بالارسیدیم . روستا در دل کوهستانی قرار گرفته که خود کوه در بین دشتی بی انتها محاصره شده و منظره غروب خورشید از اون بالا و دشت بی انتها بسیار زیبا و وصف نشدنی بود ... !29 گشت و گذار توی کوچه پس کوچه های قلعه بالا و غروب خورشید واقامت توی خونه های کاه گلی و پر از صفا و آتش و شب نشینی و شامی که نفهمیدیم آش بود یا سوپ همراه با کتلت های خوشمزه اش، همه و همه پر از آرامش و لحظه های ناب بودند .. جای همگی خالی.... !4







صبح زود برنامه اصلی سفر که رفتن به پارک ملی بود آغاز شد. صبحونه ی مفصلی (عدسی،سرشیر،مربای انجیر و...) خوردیم و پریدیم پشت نیسان های آبی آسمانی .... !14



در حین عبور از دل کوهستان دو تا بزکوهی که از بلندی به ما زل زده بودند رو دیدیم !44

به حرکت ادامه دادیم تا به سرمحیط بانی توران رسیدیم و آقای مرادی از محیط بانان منطقه به ما اضافه شدند و بعد از اون به سمت دلبر (اسم یوزپلنگ ایرانی در اسارت)حرکت کردیم.

خیلی زود به کنار دلبر رسیدیم و همه محو زیبایی و ابهت این تیزپای بی نظیر شدیم... دل کندن از دلبر سخت بود ولی چاره ای نبود برای رفتن به قلب پارک ملی (چشمه ماجراد) باید شتاب میکردیم. قبل از اون اما گورهای ایرانی و آهوهای بی قرار رو هم دیدیم . !23





نیسان سواری با سرعتی بالا در جریان بود که از دور چشمان تیزبین آقای مرادی دسته های قوچ و میش رو تشخیص دادن و ما هم سعی کردیم به اون ها نزدیک بشیم و از بالای تپه ای که پشت سر قوچ و میش ها بود ببینیمشون.







بعد ازدیدن قوچ و میش ها متوجه حضور دسته ای جبیر در همون حوالی شدیم و همه بچه ها به لطف دوربین شهام موفق شدند که این علف خواران زیبا رو ببینند. !59

حرکت رو به سمت چشمه ادامه دادیم در نزدیکی چشمه دسته ای دیگه از قوچ و میش ها رو دیدیم که خیلی نزدیک بودند.. دسته ای میش که به دنبال دو قوچ نر با شاخ های بسیار زیبا در حرکت بودند از نوع شاخ ها به خوبی مشخص بود که این ها قوچ های اوریال هستند.





به کنار چشمه ی ماجراد رفتیم و آقای مرادی آثاری از حضور پلنگ در اون حوالی رو به بچه ها نشون داد.

جالب اینکه درون چشمه تعداد زیادی ماهی کولی آکواریومی بود که مثل اینکه خود اهالی منطقه درون آب آزاد سازی کردند.





بعد از دیدن چشمه دوباره سوار نیسان های با صفامون شدیم



و به سرعت به سمت قلعه بالا برگشتیم تا ناهار خوشمزه و عالی ای رو که حسین آقا برامون تدارک دیده بود بخوریم. قیمه و ته دیگه دبشی به همراه ماست و سالاد و آب انار و آب قوره که حرف نداشت. !30



بعد از ناهار به سختی از جامون بلند شدیم تا سوار اتوبوس بشیم و به سمت کرج برگردیم. با عمو حسین خداحافظی کردیم و این طور بود که آخرین سفر سال 92 به انتها رسید. !13

متشکرم از همه همسفرهای بی نظیری که توی این سفر همراه ما بودند آقا شهرام ، احمد آقا ، محسن خاطره ، سمانه ، رویا ، سمیه خانوم ، مهسا ، خانوم آقا محمدی ، آقای سعیدی ، خانم میرهاشمی ، بهاره ها ، میلاد ، تارخ ، میترا، عسل، آرزو و شهلا خانم ، رضا ، آقا سیاوش ، زوج با صفا و باحال رضا و پریزاد و در کل تک تک همسفرا که این سفر رو خاطره انگیز کردند. !35
تشکر ویژه از آقای بیگدلی و حمید آقا که در کنار ما بودند و با رانندگی و دست فرمون عالی آقای بیگدلی بدون هیچ استرسی مسیر سفر برامون دل انگیزتر شد !25

تصاویر بیشتر به زودی....