سفرنامه تور پارک ملی بوجاق مورخ 26 الی92/10/27

سفرنامه تور 2 روزه بوجاق
مورخ 26الی92/10/27
راهنمای تور: پویا ملاحسنی
کارشناس پرنده نگری: شهام نخبه زعیم

جایی که رودخانه ها آرام میگیرند زندگی جان تازه ای میگیرد و این جریان های هستی بخش حتی با مرگ خود بهترین شرایط زندگی را برای خیلی از جانداران روی زمین ایجاد میکنند.
این بار ما به آرامگاه سپید رود رفتیم رودی که آرام و با صبر و حوصله شهر ها رو یکی بعد از دیگری طی میکنه و انگار کمی درنگ میکنه تا مطمئن بشه همه از او بهره مند میشوند. تالاب بوجاق جایی که سپیدرود به دریای مازندران می پیونده مقصد ما بود.... !30

صبح پنجشنبه مثل همیشه همه حاضر و آماده سر ساعت مقرر کنار میدون سپاه بودند ماشین از راه رسید و سفر آغاز شد البته یکی از دوستان کمی تاخیر داشت (مریم) که قرار شد بستنی بخره ولی از خیرش گذشتیم. !39
همه خواب آلود و گرسنه بودند که خیلی زود رسیدیم به رستوران پرستو و صبحانه ای نوش جان کردیم که بیا و ببین ...

یکی سوسیس به چنگال میزد و یکی دیگه حلیم رو هم میزد. املت و پوره و نیمرو که تو بشقاب همه بود و لقمه ها پی در پی در رفت و آمد بودند و لبخند رضایت و سیری بر لب همسفرها و از جمله خود بنده نشسته بود. !49 حسابی که سیر شدیم دوباره به راه افتادیم و معارفه شروع شد شیرین کاری های نو و تازه و جالب از در و دیوار میریخت ، ترانه ای که شهام از حفظ خوند، نصیحتی که وحید بیگدلی کرد ، خاطره تولد جالب یکی دیگه از همسفرها ، معمای تارخ ، پریسان کوچولو که خیلی قشنگ خودش رو معرفی کرد و خانوم مقصودلو که موفق شده بود پسرش رو به همراه عروس و نوه عزیزش در این سفر همراه خودش بکند. !21

مقصد روز اول سفر به ماسوله بود و خیلی زود ما به ماسوله رسیدیم و پیاده روی بین خونه های کاه گلی و در و پنجره های چوبی و بازار با صفای روستا حس و حال خوبی داشت مخصوصا این که هوا عالی بود و کوچه ها خلوت.

بعد از کلی عکس و چایی و شیرینی های خوشمزه عازم فومن شدیم تا ناهار میل کنیم...

ناهار رو هر طوری که بود خوردیم و به سوی هتل بهارستان محل اقامتمون که کنار ساحل بود حرکت کردیم، بنا به دلایلی از مسیری متفاوت به سمت هتل رفتیم که اتفاقا باعث شد از قسمت غربی تالاب انزلی بگذریم و به همین خاطر موفق شدیم دسته ای قو و چنگر و اردک سر حنایی و سر سبز رو داخل آبگیری نزدیک جاده ببنیم.. جای همگی خالی بسبار عالی بود..... !29

بعد از پرنده نگری اتفاقی، به سمت زیبا کنار حرکت کردیم و دقیقا بعد از غروب آفتاب به هتل رسیدیم.

هرکسی به اتاق خودش رفت و استراحتو شام و این حرف ها !41 تا دو ساعت بعدش که همه با هم به کنار ساحل رفتیم و آتیشی به پا کردیم و احمدرضا هم آتیشی دیگه به پا کرد و در اون سرما و باد شب سرد زمستونی ساحل، همه گرم و شاد و بی خیال از غوغای باد و سوز بودند . !14

بعد از شب نشینی کنار ساحل و آتش به هتل برگشتیم و بیشتر بچه ها توی اتاق همسایه ما جمع شدند و قصد کردند که ما نتونیم بخوابیم، من یکی که فقط دو تا خنده اول رو یادمه ولی شهام با خاطره های محسن پس از تو، پا به پای بقیه بچه ها دورادور بیداری کشید... !37

صبح زود شال و کلاه کردیم و چکمه ها رو پوشیدیم و عازم پارک ملی بوجاق شدیم آقای صیاد از محیط بانان با صفا و زحمت کش منطقه به اسقبال ما اومده بودند تا ما رو در تالاب همراهی کنند ، احوال پرسی و چاق سلامتی رو به جا آوردیم و پریدیم پشت نیسان های آبی آسمانی و زدیم به دل طبیعت و حیات وحش پارک ملی بوجاق. !59

قسمتی رو با نیسان رفتیم و برای رسیدن به پرنده های زیبای مهاجر مسافت زیادی رو پیاده روی کردیم.. خیلی زود اولین پرنده خودش رو نمایان کرد یک ترمتای زیبا و پر جنب و جوش .... به حرکت ادامه دادیم و دسته ای غاز جلوی ما صف کشیده بودند شهام تلسکوپ رو حاضر کرد و بچه ها یک به یک به دیدن این مهاجران خستگی ناپذیر مشغول شدند.

آسمون آبی ، دشت پهناور ، پرواز گروهی پرنده ها ، اسب های آزاد و رها و گاوها و گوساله های بازیگوش

و سکوتی که بین همهمه ی ما پنهان شده بود دل کندن از این همه زیبایی رو سخت میکرد ولی خوب وقتی آدم گشنه میشه دیگه زیبایی ها رنگ میبازن. کلی عکس گرفتیم و آماده برگشتن شدیم ...

خلاصه بعد از کلی پرنده دیدن و شکار لحظه ها و تعقیب و گریز به سمت نیسان ها برگشتیم که از منطقه خارج بشیم . همه دوباره پریدیم پشت نیسان ها که بریم ولی دیدیم نیسان ما توی گل فرو رفته پریدیم پایین و شروع کردیم به هل دادن در این بین بچه های نیسان بقلی تا تونستن ما رو مسخره کردند خلاصه ماشین ما در اومد و راه افتادیم ولی خوب چیزی که عوض داره گله نداره حالا نیسان بقلی تو گل گیر کرده بود و ما باز پریدیم پایین و هل دادیم.. دوباره سوار نیسان خودمون شده بودیم که باز دیدیم گیر کردیم و دوبار ه پریدیم پایین و هول دادیم و ایندفعه دنبال ماشین دویدیم و خداروشکر دیگه لازم نشد ماشین رو هول بدیم. !15
بالاخره به اتوبوس رسیدیم و چکمه ها رو با کفش ها عوض کردیم و عازم رستوران شدیم.. رستوران زیبا کنار واقعا زیبا بود و غذای خوبی هم داشت بعد از غذا داخل محوطه کلی بازی کردیم و عکس گرفتیم.... !9
آخرین ناهار سفر که تموم شد حرکت به سمت کرج آغاز شد ...
در مسیر برگشت هم که هنر نمایی ها کم نبود همه چیز خوب و عالی گذشت تا ما به انتهای سفر رسیدیم. !23
ممنون از شهام به خاطر توضیحات خوبش درباره پرنده ها ، ممنون از میثم به خاطر تلاش و همکاری ای که با ما داشت و ممنون از همه همسفرهای با صفا و با فرهنگ البرزمن که افتخار میکنم باهاشون همسفر بودم .. در آخر هم از محیط زیست گیلان مخصوصا منطقه پارک ملی بوجاق تشکر میکنم که با مهربانی و صبر ما رو کمک کردند . جا داره از آقای زراعتی ، آقای صیاد و آقای زیبا چهره تشکر ویژه ای بکنیم که با تلاش برای حفظ طبیعت و حیات وحش گوشه ای از ایران پهناور تلاش میکنند و با ما گروه های طبیعت گردی همکاری میکنند. ممنونیم از شما و به امید دیدار مجدد... !35