× تصاویر و سفرنامه تورهای بهار 97

سفرنامه تور دریاچه فراخین مورخ 97/1/31

بیشتر
6 سال 4 روز قبل - 6 سال 4 روز قبل #1883 توسط travelloug
سفرنامه تور دریاچه فراخین
مورخ 97/1/31
راهنما: سهیل صالحی


تو آن درخت گلی کاعتدال قامت تو
ببرد قیمت سرو بلندبالا را
دگر به هر چه تو گویی مخالفت نکنم
که بی تو عیش میسر نمی‌شود ما را
دو چشم باز نهاده نشسته‌ام همه شب
چو فرقدین و نگه می‌کنم ثریا را
شیخ اجل، سعدی

جمعه صبح بی معطلی رهسپار جاده شدیم. هوا تاریک بود اما دلمان روشن بود که رود و جنگل و در انتظار ماست.
از پیچ و خم جاده تاریخی چالوس عبور کردیم، جاده‌ای که روزگاری باریک و خاکی بوده و فقط برای انتقال محصولات کشاورزی، زغال و چوب از آن استفاده می‌ شده و این روزها خودش مقصد گردشگری ست. و زخم گردشگران بی احتیاط و پل‌ها و آزادراه‌های جدید بر دلش نشسته. روزگاری جاده چالوس گوشه‌ی امنی بود برای نفسی تازه، چای دم کشیده و رودخانه‌ای باصفا، اما چند وقتی ست که ازدحام ماشین‌ها، گرانی و کاسب‌های بی معرفتش اشتیاقمان را کم کرده.
صبحانه را در منطقه سیاه بیشه نوش جان کردیم و از زیبایی کوهستان لذت بردیم.
در پیچ و خم جاده چالوس بیشتر با هم آشنا شدیم. صحبت کردیم از تجربه هامون گفتیم و شنیدیم...
نزدیکهای شهر مرزن آباد توقف کردیم هواخیلی دل انگیز بود. استراحتی کردیم و از مناظر کوهستان لذت بردیم. مسیرمون رو ادامه دادیم و تا به منطقه جنگلی رسیدیم. از کنار جنگلهای زربین عبور کردیم. درختان منحصر بفردی که فقط در چند نقطه از کره زمین می رویند و تکه ای از آنها 20کیلومتری شهر چالوس قرار گرفته اند. حدود ساعت 11 به محل پارک اتوبوس رسیدیم. وسیله هارو مرتب کردیم و سوار خودروهای ویژه آبی رنگ شدیم.


وارد جنگل شدیم حالمون جا اومد. هر طرف رو می دیدیم درختان سر به فلک کشیده خود نمایی می کردند. آرام آرام از میون درختان گذشتیم تا به قسمت پیاده روی رسیدیم. زیر درختان تنومند وسط جنگل قدم می زدیم و به صدای پرندگان خوش آواز گوش می دادیم تا اینکه به کنار دریاچه رسیدیم














این دریاچه ی زیبا وسط درخت ها قرار گرفته و از فاصله ی نزدیک هم قابل مشاهده نیست. بعد از اینکه یه جای خوب اطراق کردیم آتیش رو به راه کردیم. عده ای از همراها رفتن سر چشمه آب آوردن ، عدهای هم رفتن کنار دریاچه . همینطور محو زیبایی و طبیعت بودیم. با اینکه گردشگران دیگه ای هم اونجا بودند اما در کل آرامش مثال زدنی داشتیم. ببعد از اینکه ناهار رو خوردیم و استراحتی کردیم با هم رفتیم کنار دریاچه.

















غرق زیبایی این منظره شده بودیم. درختان راش تمام دور دریاچه رو محصور کرده بودند. تا میتونستیم عکس گرفتیم و لذت بردیم. بعد از اینکه دمنوش بابونه آتیشی رو نوش جان کردیم. دور هم نشستیم و آواز خوندیم. صدامون تو جنگل پیچیده بود، گروههای دیگه هم داشتن مارو نگاه میکردن...


یواش یواش وقت رفتن بود. کوله هارو به دوش انداختیم و به سمت روستا حرکت کردیم. بعد از یه نیسان سواری با هیجان به اتوبوس خودمون رسیدیم آقای قنبری از خواب ناز بیدار شد و درهارو باز کرد تا سوار بشیم.اول یه خرده استراحت کردیم و خاطرات دریاچه رو مرور کردیم بعد یه مسابقه خوب داشتیم که کلی خندیدیم و شاد شدیم. به نفر برنده بن تخفیف تور جایزه دادیم.
مگه میشه کندوان بیای و آش نخوری؟ دلتون نخواد آش و نون داغ حسابی چسبید...



به امید دیدار دوباره همه ی همراهان عزیز ...
Last edit: 6 سال 4 روز قبل by travelloug.

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

زمان ایجاد صفحه: 0.140 ثانیه

ارتباط با ما

    • تلفن : 34213531-026
    • موبایل : 09391725252
    • Email: info@alborzeman.ir
    • کرج، میدان سپاه ، به سمت سه راه گوهردشت ، بعد از خیابان بوستان ، ساختمان گلستان ، واحد یک