سفرنامه تور آبشار هفت خوان مورخ 96/06/03

سفرنامه تور آبشار هفت خوان
مورخ 96/06/03
راهنما: شهام نخبه زعیم




شهریور ماه همیشه برای ما یادآور آب و آب بازی های البرزمن هست که هرساله در این موقع از سال اجرا میشه تا کم کم با دلی سیراب از آب بازی های فصل تابستان به پیشواز پاییز برویم.
ساعت 10/6 دقیقه صبح سفر خودمون رو آغاز کردیم و بین راه هم آقای نادری و همسرشون که از همسفران قدیمی البرزمن هستند هم بهمون ملحق شدن و وارد جاده چالوس شدیم. جاده برخلاف هفته های گذشته خیلی خلوت بود و بعد از گذر از پیچ های جاده و تونل ها به رستوران رفتیم و صبحانه ای لذیذ نوش جان کردیم.



بعد از صرف صبحانه هم راه رو به سمت روستای سپهسالار ادامه دادیم و از ابتدای روستا پیاده روی ما شروع شد.









ابتدای مسیر هوا کمی خنک بود و سرما با پا گذاشتن به آب رودخانه، خیلی زیرپوستی وجودمون رو فرا گرفت. رفته رفته با نزدیک شدن به ظهر هوا گرم تر شد و آب رودخانه بود که آرامش دهنده جان و حال و احوالمون بود.












هرچه آبشار نزدیک تر می شدیم بر خلاف انتظار از شلوغی نه تنها کمتر نمی شد بلکه بیشتر هم می شد! ما هم ناچارا مکان دیگری برای اتراق انتخاب کردیم و بعد از کمی استراحت و سوخت گیری که حدود 10 دقیقه طول کشید به طرف آبشار حرکت کردیم. حالا دیگه خنکای آب بود و صدای گوش نواز آبشار که دل پر آشوب ما رو آرامش می بخشید و کلی آب بازی و عکاسی و لذت بردن همه همسفران از زیبایی های مادر طبیعت که بی هیچ چشم داشتی به ما ارزانی می کرد.












حدود یک ساعت هم آب بازی کردیم که کم کم صدای معده های خالی مون در اومد و ما رو مجبور کرد برای صرف نهار به محل اتراق برگردیم. بعد از تعویض لباس های خیس و صرف نهار و همینطور چای آتیشی که با همکاری تک تک همسفران برپا شده بود از خجالت معده های خالی مون در اومدیم. حالا خوابی آروم در کنار اینهمه زیبایی لذت دوچندانی داره... بعضی از همسفرانمون روی سنگ ها دراز کشیدن و استراحت کردن.









بعد از خواب هم برنامه داشتیم، بازی و رقابت پانتومیم و ...
کم کم زمان برگشت فرا رسید، با کمک همسفرها زباله ها رو جمع کردیم ( البته قراره همیشه این کار زیبا رو انجام بدیم و در طبیعت هیچ اثری به جز رد پا از خودمون به جا نذاریم).
حدود ساعت 7 عصر هم به کرج همیشه زیبا رسیدیم...
به امید دیدار شما عزیزان