سفرنامه تور باداب سورت، سنگسر و پرور مورخ 30 الی 96/6/31

سفرنامه تور باداب سورت، سنگسر و پرور
مورخ 30 الی 96/6/31
راهنما: محسن کاظمی



به نام حضرت دوست

همیشه آخرین روزهای سال حال و هوای نوروز داره
و دقیقا این برای آخرین روزهای تابستون هم صادق هست. چند روز آخر تابستون انگار بوی پاییز دارن، خش خش صدای پای خزان است که به گوش می رسد و ما در سرمان هوای سفر به دومین اثر ثبت ملی ایران یعنی چشمه های باداب سورت و منطقه سنگسر افتاده است.
پنج شنبه صبح با رخش آقای بیگدلی و البته این بار به کاپیتانی سعید پسر بزرگ بیگدلی ها و با همسفران جان به راه می افتیم. افسریه آخرین همسفر به جمع ما اضافه می شود و پیش به سوی استان سمنان، استانی که هم کویر دارد و هم جنگل و هم کوه...
دوستان استراحتی می کنند و خیلی زود به گرمسار می رسیم.



باغ همایون داخل شهر کویری گرمسار اونقدر زیبا و سرسبز هست که همه قبل از صرف صبحانه مشغول عکاسی بشن و طاووس زیبای آزاد هم بهانه ای برای عکاسی بیشتر
دیگه حالا وقت آشنایی بیشتره، تک تک همسفران می آیند و از خودشان می گویند و از ماشین زمانی که در اختیارشون هست حرف می زنند. به عصر حجر می رویم از آنجا به پونصد سال آینده و صد البته که راننده ماشین زمان سعیدخان بیگدلی هست به درخواست خودش...
به سمنان می رسیم و از سنگسر و شهمیرزاد عبور می کنیم و منطقه حفاظت شده پرور با کلی بز کوهی و کَل کوهی که در انتظار ماست. چقدر هیجان دیدن این حیوانات خوبه...









روحیه می گیریم و به سمت اقامتگاه باحال عمارت فینسک آقای سعیدی می رویم که الحق انسان هایی شریف و میهمان نواز هستند. ناهار رو می خوریم و کمی استراحت در اتاق های چهارفصل عمارت و پیش به سوی باداب سورت... این چشمه های طبقاتی - معدنی زیبا
واقعا فکر می کنم ما آخرین نسلی باشیم که سعادت دیدار این چشمه ها رو داشته باشیم...






بخشی از مسیر با مینی بوس و بخشی رو با نیسان آبی طی می کنیم و کلی هیجان و آدرنالین ترشح میشه تا به چشمه ها برسیم. اینجا فقط سکوت است و لذت و شکر از پروردگاری که خالق این همه زیباییست
شب هنگام با کلی انرژیهای شادی که تو مسیر می گیریم به اقامتگاه می رسیم و با ترفندی برای خانوم امیری که از قبل کیک آماده کرده بودیم جشن تولدی سورپرایزی برپا می کنیم









و چه زیباست شاد کردن همسفران جان
به آسمون شب تو کوهستان خیره می شویم و کمی از کهکشان و نجوم بحث به میان میاد، بازی پانتومیم تو بالکن با هوای عالی انرژی ما رو دو چندان می کنه مخصوصا با بازی عالی همسفران برای کلمات دیفرانسیل، چریک و عصاره مالت.
دیگه وقت استراحت است...
صبح خیلی سرحال و آماده با خوابی دوس داشتنی و شبی خنک بیدار می شیم



چه سکوتی داره اینجا و چه لذتی، صبحانه دلچسب نوش جان می شه و با عکاسی از همدیگه با خانواده مهربان آقای سعیدی خداحافظی می کنیم و عازم شهمیرزاد می شویم. خرید آلو و گردو و سوغاتی های دیگه رو انجام می دیم و بازدید از قدیمی ترین درخت گردوی جهان به نام کمان رستم در کوچه باغ های شهمیررزاد...



اینجا سنگسر و موزه ایل عشایر است که به همت استاد حسن پاکزادیان تاسیس شده و چی بهتر از این که خود استاد کلی ما رو با فرهنگ و ادوات عشایر آشنا کنه و صد البته عکس جزو لاینفک تمام قسمت های تور هست



ناهار در سیاه چادر عشایر سنگسر با ظروف مسی و حال و هوای عشایری صرف میشه و استراحتی لذت بخش و آخرین بازدید از کاخ هژبر یزدانی که الان هتل سنگسر هست






تو مسیر برگشت کلی بازی با دو گروه نیسان آبی و ماشین زمان و برنده های عزیز مانا کوچولو و ساینا هستند
خیلی سرحال آخرین روز تابستون رو به پایان می بریم در سفری که پایان نداره...
نیمای عزیزم حضور گرم و صمیمی تو در این تور برای من خیلی تاثیرگذار بود ممنونم ازت.

بسیار سفر باید تا پخته شود خامی