سفرنامه تور دریاچه عروس مورخ 96/7/14

سفرنامه تور دریاچه عروس
مورخ 96/7/14
راهنما: محمدرضا زمان فر





سحرگاه یک روز پاییزی در مهر ماه
بار دیگر با جمعی دوست داشتنی یک ماجراجویی دیگر شروع شد
هوای صبح گاه کمی خنک بود و در مسیر مه زیبایی به استقبالمان آمد هوایی دل پذیر و خنک که به محض پیاده شدن از اتوبوس حسابی خواب از سرمان پراند
صبحانه مفصلی نوش جان کردیم



در مسیر مراسم مفرح معارفه با یک سوال سخت انجام شد
هم سفران آمدند از خودشان و مقصد سفر آخری که دوست دارند بروند گفتند کلی خندیدیم و شاد شدیم
و در پایان هم همکار عزیزم مهدی جان در مورد جشن مهرگان و تاریخچه ابن جشن و این که ایرانیان در گذشته از هر بهانه ای برای جشن گرفتن استفاده می کردند گفتند
پس از توقف کوتاهی در رودبار به سمت دریاچه زیبای عروس رفتیم



























کلی عکس های تکی و دسته جمعی گرفتیم و حرکت کردیم به سمت جنگل بکر
اوایل مسیر درخت لیلکی نظر ما را به خود جلب کرد و موجب توضيحاتی در زمینه جنگل های هیرکانی ميراث منحصر به فرد کشور عزیزمان ایران شد
مسیر پیاده روی پر از چالش بود چالش هایی که با همراهی مهدی جان و هم سفران یکی یکی پشت سر گذاشتیم تا به محل کمپ رسیدیم
زیر انداز ها پهن شد
چوب جمع آوری شد
بساط نهار چیده شد



نهار را که نوش جان کردیم دیگر جای خالی چای و دم نوش های مخصوص شدیدا احساس می شد












آتش رو روشن کردیم و کتری ها را روی آن گذاشتیم و بی صبرانه منتظر جوشیدن آب
این فرصت را غنیمت شمردیم و با کاردستی مهدی جان، آقای زارع و آقای موسوی نژاد کلی عکس گرفتیم
دم نوش و چای را که میل کردیم مسابقه یاران حلقه برگذار شد و همراهان میزان دقت خود را سنجیدند
در فینال هم آقا رضا و آقای موسوی نژاد رقابت سخت و نفس گیری داشتند که در پایان آقا رضا توانست عنوان ارباب حلقه ها را به دست آورد و جایزه ويژه ما را برد
در این بین یک مسابقه مهیج کم داشتیم که دو تیم شدیم تیم اول عقاب و تیم دوم پلنگ
طناب هم آماده شد و مسابقه طناب کشی بین عقاب ها و پلنگ های گروه آغاز شد گه عقاب ها با تکنیک عالی توانستند 2بار به پلنگ ها پیروز شوند
دیگر زمان رويارويی با چالش های دیگر بود که مسیر پیاده رویمان را به پایان برسانیم
در انتهای مسیر کاپتان بیگدلی با رخش منتظر ما بود
در مسیر برگشت آقای دکتر در رودبار از ما جدا شدند و ما هم توقفی در منجیل داشتیم شهر همیشه باد خیز که هم راهان تجربه ای از این باد داشته باشند و کمی هم سوغات بخرند
با شادی و هم خوانی و کلی خنده خود را در نزدیکی دفتر البرزمن دیدیم در جایی که سفر پایان ندارد از همه هم سفران عزیزمان خداحافظی کردیم
دلتون شاد و لبتون خندان به امید دیدار شما...