- ارسال ها: 1247
- تشکرهای دریافت شده: 406
- خانه
- انجمن
- باشگاه گردشگری البرزمن
- سفرنامه های پاییز 96
- سفرنامه تور جنگل و دریاچه لاکان مورخ 96/09/03
×
تصاویر و سفرنامه تورهای پاییز 96
سفرنامه تور جنگل و دریاچه لاکان مورخ 96/09/03
- travelloug
- نويسنده موضوع
- آفلاین
- مدير انجمن
کمتر
بیشتر
6 سال 5 ماه قبل - 6 سال 5 ماه قبل #1810
توسط travelloug
سفرنامه تور جنگل و دریاچه لاکان مورخ 96/09/03 was created by travelloug
سفرنامه تور جنگل و دریاچه لاکان
مورخ 96/09/03
راهنما: محسن کاظمی
اولین جمعه آذر ماه
و باز سفر
به شمال
کلمه شمال چقدر خوبه
برای مردم ایران این کلمه به معنی تفریح و شادی و گشت وگذار هست
یه کلمه و این همه معنی ...
صبح ساعت شش منتظر کاپیتان هستیم که سفر رو شروع کنیم با همسفران گپ و گفت می کنیم و حال احوال
آخه خیلی ها بار اول هست که با ما همراه شدن تو این سفر...
راه می افتیم و تذکرات همیشگی و استراحت و صبحانه کامل بافه قزوین
معارفه باحال ، شناخت همه با تمام خصوصیات و حتی وضعیت تاهل و تجرد که خودش سوژه ایی شده حسابی ...
منجیل و پره های توربینش و سد و سفید رود رو می بینیم و ابتدای روستای آقا سید شریف توقف خرید و چشم بر هم زدنی کنار دریاچه سد خاکی سقالکسار ...
طبیعت که بی نظیر ، هوا هم که کلی دونفره ... اما ما چهل نفره دل سپردیم به قدم زدن در این طبیعت زیبا
اتراق در دل جنگل و هیزم خیس و تکه های چوب و کمک همه خوبان به یه چایی ذغالی توپ ختم شد...
عده ایی مشغول ساختن اشکال مختلف با المان های داخل جنگل
تعدادی مشغول صرف ناهار سرد
و گروهی دنبال سیخ کردن جوجه و کباب داغ ...
پیاده روی و سکوت هم که جای خودش ...
چقدر زود دیر می شود برای دل کندن از این هوا ومکان ...
بلوط های جنگل و برگ های زیبا رو در زیر پا حس می کنیم و قدم قدم به کنار ماشین می ریم ...
سرخوش و شادان ...
که البته با شوک گم شدن گوشی یکی از همسفران می رفت که کاممون تلخ بشه ولی همت خودش و همراهی من باعث شد سوزن رو تو انبار کاه پیدا کنیم ...
توقف خرید زیتون و موسیقی محلی آماده کرد ما رو برای یک مسابقه نفس گیر با دوگروه رنگی پنگی و سیاه سفید ..
که البته مساوی تموم شد ...
کم کم به شهرمون نزدیک شدیم و سرمای هوا و ریز ریز برف نوید یک شب خوب رو بهمون می داد ...
عده ایی در بین راه از ما جدا شدن و مابقی هم درب آژانس
و کلی قول و قرار برای ادامه سفرها با یاران گذاشته شد ، چرا؟؟
چون سفر پایان ندارد...
خانوم ها شکاریان و خدایار ممنون از همراهی خوبتون در این سفر
بسیار سفر باید تا پخته شود خامی
مورخ 96/09/03
راهنما: محسن کاظمی
اولین جمعه آذر ماه
و باز سفر
به شمال
کلمه شمال چقدر خوبه
برای مردم ایران این کلمه به معنی تفریح و شادی و گشت وگذار هست
یه کلمه و این همه معنی ...
صبح ساعت شش منتظر کاپیتان هستیم که سفر رو شروع کنیم با همسفران گپ و گفت می کنیم و حال احوال
آخه خیلی ها بار اول هست که با ما همراه شدن تو این سفر...
راه می افتیم و تذکرات همیشگی و استراحت و صبحانه کامل بافه قزوین
معارفه باحال ، شناخت همه با تمام خصوصیات و حتی وضعیت تاهل و تجرد که خودش سوژه ایی شده حسابی ...
منجیل و پره های توربینش و سد و سفید رود رو می بینیم و ابتدای روستای آقا سید شریف توقف خرید و چشم بر هم زدنی کنار دریاچه سد خاکی سقالکسار ...
طبیعت که بی نظیر ، هوا هم که کلی دونفره ... اما ما چهل نفره دل سپردیم به قدم زدن در این طبیعت زیبا
اتراق در دل جنگل و هیزم خیس و تکه های چوب و کمک همه خوبان به یه چایی ذغالی توپ ختم شد...
عده ایی مشغول ساختن اشکال مختلف با المان های داخل جنگل
تعدادی مشغول صرف ناهار سرد
و گروهی دنبال سیخ کردن جوجه و کباب داغ ...
پیاده روی و سکوت هم که جای خودش ...
چقدر زود دیر می شود برای دل کندن از این هوا ومکان ...
بلوط های جنگل و برگ های زیبا رو در زیر پا حس می کنیم و قدم قدم به کنار ماشین می ریم ...
سرخوش و شادان ...
که البته با شوک گم شدن گوشی یکی از همسفران می رفت که کاممون تلخ بشه ولی همت خودش و همراهی من باعث شد سوزن رو تو انبار کاه پیدا کنیم ...
توقف خرید زیتون و موسیقی محلی آماده کرد ما رو برای یک مسابقه نفس گیر با دوگروه رنگی پنگی و سیاه سفید ..
که البته مساوی تموم شد ...
کم کم به شهرمون نزدیک شدیم و سرمای هوا و ریز ریز برف نوید یک شب خوب رو بهمون می داد ...
عده ایی در بین راه از ما جدا شدن و مابقی هم درب آژانس
و کلی قول و قرار برای ادامه سفرها با یاران گذاشته شد ، چرا؟؟
چون سفر پایان ندارد...
خانوم ها شکاریان و خدایار ممنون از همراهی خوبتون در این سفر
بسیار سفر باید تا پخته شود خامی
Last edit: 6 سال 5 ماه قبل by travelloug.
لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.
مدیران انجمن: admin1
زمان ایجاد صفحه: 0.124 ثانیه