سفرنامه تور آبشار سنج مورخ 93/2/26

سفرنامه تور آبشار سنج
مورخ 93/2/26
راهنمای تور:شهام نخبه زعیم

سفر نامه سنج:
با گرم شدن هوا يواش يواش برنامه هاي آب و آب بازي و آبشار ( چقدر آب داشت ) البرز من بيشتر و بيشتر ميشه ( هوراااا )
جمعه ٢٦ ارديبهشت برنامه سفر به آبشار زيباي سنج و داشتيم .
شب قبل از سفر بعد از چند شب كم خوابي و تور هايي كه داشتم يه خواب حسابي كردم تا واسه برنامه سنج آماده بشم .
ساعت ٥:٥٠ دقيقه صبح بود كه با صداي زنگ گوشي از خواب بيدار شدم ، اولش خيلي دلم مي خواست بيشتر مي خوابيدم ولي شوق ديدن بچه ها و با هم بودن خيلي زود خواب رو از چشام ربود
روز قبل سفر گلاب گيري كاشان رو داشتم به خاطر همين وسايل سفر همراهم بود و خيلي سريع خودمو رسوندم ميدان سپاه. !55
صبح زود و هواي خنك چهره همه بچه هارو خندان كرده بود و يكي بعد از ديگري از راه مي رسيدند.
تا جايي كه همه اومدن و آماده سفر شديم، مسير اون روزمون سمت ساوجبلاغ بود ، اول از كردان عبور كرديم و توي مسير هم بچه ها خودشونو معرفي كردن و بعد از خريد لوازم مورد نياز از كردان عبور كرديم و به سمت برغان رفتيم و قرار بود صبحانه و اونجا باشيم.





رستوران كلبه جايي بود كه مي خواستيم صبحانه بخوريم، وقتي رسيديم اونجا فضاي زيباي اونجا و چهره خندان پرسنل رستوران انرژي زيادي بهمون داد و با پذيرايي خوبشون شكم هامون سير شد
بعد از اون راهي روستاي سنج شديم و تو مسير من توضيحاتي در خصوص رشته كوه هاي البرز به همسفرهامون دادم .
وقتي به روستاي سنج رسيديم تجمع نسبي ماشين ها و شلوغي اونجا نشون ميداد كه طي چند سال گذشته روستاي سنج تونسته خيلي خوب خودشو تو دل طبيعتگردان و دوست داران سفر جا كنه
خيلي زود از بافت روستايي خارج شديم و در كنار رودخانه مسيرمونو پيش گرفتيم ، واقعاً فصل بهار بسيار زيباست مخصوصاً در كنار رودخانه هاي داخل رشته كوههاي البرز







منطقه بسيار غني از سبزي ها و گياهان مختلف بود تا جايي كه ما فقط از مسير پاکوبي كه محل عبور و مرور بود مي رفتيم تا خسارتي به منطقه و طبيعت زيباي اون وارد نشه
تو مسير جايي توقف كرديم و دوستان با ترانه هايي كه خوندن روح و جان مارو تازه كردند. عكس يادگاري هم گرفتيم .



تو مسيرمون همسفرهاي با ذوق شروع كردن به چيدن گياهان خوراكي مخصوصاً پونه كه به قدر لازم بود گياهان ديگه اي مثل گلپر و بو مادران هم بود كه البته هنوز گل نداده بودند .



بعد از حدود ٢ ساعت پياده روي به آبشار رسيديم، بچه ها هم كمي استراحت كردن تا من هم آتش رو براي چايي ذغالي مشهور و محبوب البرزمن آماده كنم. كه البته جا داره همينجا از دوستاني كه در آوردن چوب همكاري لازم رو داشتند تشكر و قدرداني كنم

بعد از برپايي آتش و تا آماده شدن آبجوش وقت صرف نهار رسيد بعد از اينكه نهارمونو خورديم به پيشنهاد منيژه خانوم چايي و با پونه هايي كه چيده بوديم دم كرديم كه بسيار هم دلپذير بود
بعد از نهار هم بعضي از دوستان استراحت كردن و محمد امين علاقه مند به پرندگان رفت كمي با دوربينش و طبيعت خلوت كنه ؛-)
بقيه بچه ها هم دو گروه شدن تا پانتوميم بازي كنيم. نتيجه بازي هم با ٣ بر ٠ به نفع تيم ذلم زيمبو ( اين اسمو من واسش گذاشتم ) به پايان رسيد . ( قابل توجه پژمان) !14
بعد از اينكه همه دوستان اماده حركت شدند طبق زمان بندي راه برگشت و پيش گرفتيم.
موقع برگشت هم توو برغان با فالوده و بستني از همسفرانمون پذيرايي ويژه اي كرديم .



اميدوارم به همگي خوش گذشته باشه و باز هم ببينمتون.
خدا نگهدار !25