سفرنامه تور جنگل بلندمازو مورخ 96/1/7

سفرنامه تور جنگل بلندمازو
مورخ 96/1/7
راهنما: پویا ملاحسنی


هفتمین روز از فروردین ماه شال و کلاه کردیم تا به اتفاق همسفران با صفا راهی جنگل های شمال بشیم که تازه شروع به سبز شدن و زنده شدن دوباره کردن...
صبح زود به جاده زدیم و بعد از کمی خواب به سیاه بیشه رسیدیم و صبحانه جانانه ای نوش جان کردیم... نوبت به معارفه رسید و با پانتومیم و گپ گفتگو با هم بیشتر آشنا شدیم...خیلی سریع به اول مسیر پیاده روی رسیدیم...





هوا به صورت غیر منتظره ای گرم و به شدت دلچسب بود... کمی پیاده روی کردیم و منظره دریای زیبای خزر و سبزه زار زیر پامون و درخت هایی که تک و توک گل داده بودن حالمون رو حسابی جا آورد...





به درخت انجیلی رسیدیم و درباره این درخت باستانی به همسفرها توضیحاتی دادم. کمی جلوتر هم یک لیلکی خودنمایی می کرد...
کمی که وارد جنگل شدیم درخت بلوط بی نظیر ما با قدی برافراشته و سینه ای ستبر جلوی ما ظاهر شد این همون بلند مازو بود که به دنبالش اومده بودیم... سلامی کردیم و راه رو ادامه دادیم. گل های پامچال زیبا در مسیرمون از زیر برگ های سال پیش سر بیرون آورده بودن و رسیدن بهار رو به ما تبریک می گفتند... از چند آبگیر گذشتیم و بالاخره صدای آب رو شنیدیم. رودخانه زیبای جنگلی در پایین دست منتظر ما بود...



به کنار آب رفتیم و اتراق کردیم. هوا گرم بود و آب رودخانه خنک... دیگه هیچ بحثی نداشت باید به آب می زدیم....
اولین آب بازی سال 96 رقم خورد و دل به آب رودخانه زدیم و هرکس هم که نیومد هم راهی جز تسلیم آب شدن نداشت....
ناهار و دمنوش و چای و خواب و سکوت و آواز پرنده ها.... دیگه از طبیعت چی میخوای؟؟؟!!!



وقت برگشتن رسید و قبل از خداحافظی از رود به کنار چشمه رفتیم و دل سیر آب نوشیدیم...



کنار بلند مازو هم درنگ کردیم و لحظاتی در سکوت گذراندیم....
مسیر برگشت داخل ماشین هم با بازی و مسابقه گذشت و با کمی ترافیک بالاخره به کرج رسیدیم...
سفر جنگلی بلند مازو هم به پایان رسید ولی سفرهای بسیاری در راه هست...

به امید دیدار شما دوستان با صفا