× تصاویر و سفرنامه تورهای بهار 96

سفرنامه تور همدان، کردستان و زریوار مورخ 3 الی 96/3/5

بیشتر
6 سال 11 ماه قبل - 6 سال 11 ماه قبل #1707 توسط travelloug
سفرنامه تور همدان، کردستان و زریوار
مورخ 3 الی 96/3/5
راهنما: محسن کاظمی



زاگرس مغرور و سخت ما را به سوي خود مي خواند ...

سوم خرداد هميشه از كودكي براي من يادآور صداي راديو بوده كه مي گفت توجه فرماييد خرمشهر شهر خون آزاد شد...
اما امسال بامداد سوم خرداد خاطره ايي رقم خورد كه تا سال ها و شايد تا پايان عمر لذتش همراه باشد
سفر به كردستان البته نه همه استان فقط سنندج و مريوان و اورامان
ساعت ٤ صبح سوم خرداده. دم دفتر جمع مستان رسيده اند خوش و بش با قديمي ها و حال واحوال با همسفران جديد كه تعدادشون كم هم نبود
سيد محسن كاپيتان عزيز با ولوو سفيدش به همراه ميثم خان دوست داشتني هم رسيدن و وسايل ها بار ماشين شد و آماده حركت
اين تور يه فرق ديگه هم براي من داشت اونم اين بود كه كمك ليدر نداشتم كه انصافا همه دوستان قديم كلي كمك كردن.
راه افتاديم به سمت تهران تا دو تا همسفر نازنين رو هم سر راه برداريم ناگفته نمونه كه يكي از دوستان كرجي هم خواب موند و تو اتوبان ساوه با تاكسي به ما پيوست.
يه خوش و بش كلي و استراحت تا بعد از ساوه و صرف صبحانه ايي كه هر چند در رستوران اصلي كه آتيش گرفته بود سرو نشد و باب رضايت خود من نبود ولي به هر حال چسبيد چرا كه كم كم يخ همسفران مي رفت كه باز بشه
بعد از صبحونه معارفه و آشنايي با چاشني شعر و آواز... وه كه چه استعدادهايي شكوفا شد تو معارفه
ضمن اينكه همسفران خيلي زود فهميدن كه سه نفر از دوستان سال هاست در خارج از ايران زندگي مي كنن جناب علي آقا نام شيرين و همسرشون و منصور خان داوري كه الحق و انصاف دوست داشتني بودن مث باقلوا
مسير ما به سمت سنندج از همدان مي گذشت پس حيف بود كه بابا طاهر و بوعلي اين دو نامي ايران زمين رو ملاقات نكنيم.






در مقبره بابا طاهر دوبيتي خونديم و كيفور شديم البته شخصي هم با آواز خوش زمزمه مي كرد دوبيتي ها رو عكس ها انداخته شد تلاش ها هم صورت گرفت .



مقصد بعدي آرامگاه بوعلي پور سينا بود مقبره ايي كه طراح معروف ايران مهندس سيحون انجام داده بود و با توضيحات ليدر مجموعه كلي به اطلاعات ما افزوده شد .
به به كه چه صفايي داشت هواي خنك و عكس هايي از جنس مهر ما رو آماده صرف ناهاري دلچسب كرد
بعد از ناهار مسير رو به سمت سنندج ادامه داديم .
آهنگ كرمانجي آرمان آرمان ديگه الان جزو علاقه مندي هاي همه همسفرانه و تكرار و تكرار اون حال دل رو خوش مي كنه
اينجا سنندج مركز استان كردستان شهري تميز و دوست داشتني و خانه ايي زيبا و قديمي بنام عمارت آصف كه هم خود خانه قدمت حدود ٣٠٠ ساله داره و هم داخلش الان موزه مردم شناسي قبيله كرد شده زيبايي اين خونه رو نميشه نوشت بايد رفت و ديد...






ما هم بعد از ديدن اين مكان زيبا پاي در راه مريوان گذاشتيم.
زاگرس مغرور زيبايي هايش رو به رخ مي كشيد هوا عالي، رود جاري، دامنه تا قله سبز سبز سبز لذتي برديم وصف نشدني






براي ديدن يكي از قرآن هاي قديمي دنيا كه در روستاي نگل هست پياده شديم.






بسيار زيبا و دلنشين بود اين قرآن خطي روي پوست
نزديك مريوان بوديم و هوا گرگ و ميش كه به سيد گفتم يه جاي خوب نگه دار لذت ببريم از هواي بيرون و مناظر و وقتي نگه داشت كه دقيقا روي يك سنگ تيز و برنده بود و موجب شد كه لاستيك سوارخ بشه



هم همسفران وقت بيشتر براي تفريح پيدا كردن هم ميثم و سيد با كمك علي آقا با لبي خندون لاستيك رو تعويض كردن
شب هنگام است و هتل زريوار مريوان كنار درياچه با هوايي مطبوع پذيراي ماست اتاق و دوش حسابي و شام و استراحت ....
صبح روز دوم ساعت هفت وقتي از بالكن اتاق بيرون رو مي بيني با منظره ايي مواجه ميشي كه انگار يه جايي تو اين دنيا نيست بعضی همسفران زودتر پياده روي كردن و لذت بيشتري بردن



همه سر وقت تو رستوران صبحونه ايي خورديم بيا و ببين حليم و عسل محلي كه ديگه نگو...
حركت به سمت يكي از بكرترين جاده هاي كردستان بله اورامانات تخت









مسير اينقدر زيبا بود كه يكي دوبار هي پياده و سوار شديم تا رسيديم به اورامان. پياده روي داخل كوچه پس كوچه هاي اورامان با همسفران جان و مسجد و خانه هاي سنگي و مردمي از جنس مهر ...







در انتها هم مقبره پيرشاليار و چايي و چنجه و سرخوشي در رستوراني با صفا با چنجه ايي خوشمزه و دوغ محلي ،البته دف نوازي هم كه جاي خود
و صد البته كلانه نون محلي كردستان كه تقريبا همه دوستان امتحان كردن






تو مسير برگشت چايي رو تو برف هاي مانده در كنار جاده نوش جان كرديم و با شوخي هاي سيد كاپيتان كه گاهي جو مي گيره به مسير ادامه داديم
الان كنار درياچه زريوار با مناظري بديع نشستيم تا نوبت قايق سواري ما بشه تقريبا همه دوستان يه دور قايق سواري كردن روي درياچه
البته ٤ تفنگدار (فس مز) اول اسامي چهار تفنگدار، ما پدالي هم سوار شدن



ديگه وقت رفتن به بازار و خريد هست بعدا معلوم شد كه كلي خريد انجام شده توسط دوستان
ما هم كه اينقدر توت فرنگي محلي خورديم كه نگو



شب و هواي خوب و خنك مگه ميشه نرفت كنار درياچه و ماهي كبابي مخصوص مريوان رو نخورد ؟؟؟؟؟



بعدشم آواز خوان به هتل برگشت و لذتي برد كه نميشه وصف كرد
صبح زود روز آخر سرحال و شاد وسايل در اتوبوس و صبحانه صرف مي شه و حركت آغاز
تو مسير علي آقا مجدد توت فرنگي و گيلاس مهمون مي كنه كه اگه نبود رنگينك خرمايي خانوم سيراني مهربون و عزيز معلوم نبود چه بلايي سر ما چند نفر بد پرهيز ميومد با اون همه سردي كه خورديم



با كلي شادي و صحبت و خاطره به همدان رسيديم و يه نيمچه تصادف هم با اتوبوس شهري داشتيم كه بخير گذشت
ناهار رو نوش جان كرديم و به پاي آبشار گنج نامه رفتيم و از كتيبه هاي داريوش كبير هم بازديد كرديم






وه كه چه عكس هاي زيبايي میشه اينجا گرفت و مه نگار و زهرا سنگ تموم گذاشتن با عكاسي از فرفره گرفته تا سگ و مگس و زنبور
ديگه بايد راه رو به سمت مقصد ادامه بديم
توي مسير به سمت تهران و كرج دو تا مسابقه گذاشتيم كه اونقدر خنديديم كه نگو و نپرس و با راي عادلانه همسفران تو مسابقه اول فرشته و فرناز رفتن فينال و بعد فرناز مقام اول رو كسب كرد البته ديپلم افتخار بن علي آقا نام شيرين ميرسه كه خيلي عشقه
تو مسابقه دوم هم با كلي هيجان و استرس روشنك بانو مقام اول رو آورد
سر خوش و شاد و كيفور از يك سفر بي نظير به منطقه ايي بكر و با مردماني مهربون به كرج نزديك شديم
و انتهاي سفري كه پايان ندارد .....

بسيار سفر بايد تا پخته شود خامي
حضرت دوست نگه دارتان
Last edit: 6 سال 11 ماه قبل by travelloug.

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

مدیران انجمن: admin1
زمان ایجاد صفحه: 0.279 ثانیه

نماد اعتماد الکترونیک

enamad

ارتباط با ما

    • تلفن : 34213531-026
    • موبایل : 09391725252
    • Email: info@alborzeman.ir
    • کرج، میدان سپاه ، به سمت سه راه گوهردشت ، بعد از خیابان بوستان ، ساختمان گلستان ، واحد یک