× تصاویر و سفرنامه تورهای بهار 97

سفرنامه تور شیراز مورخ 11 الی 97/2/14

بیشتر
5 سال 11 ماه قبل #1899 توسط travelloug
سفرنامه تور شیراز
مورخ 11 الی 97/2/14
راهنما: وحید شعبانی


با یاد او
سراسرگر زمین را بسپری باز نیابی خطه ای مانند شیراز
غروب سه شنبه یازدهمین روز از اردیبهشت سال نود و هفت خورشیدی هوای سفر در سرمان میچرخد و ما را به سمت البرزمن هدایت می کند . از خواص سفر این است که گاهی اتفاقات تعیین نشده ای بر سر راهت قرار میگیرد . اتوبوس مان خراب میشود و حالا ما در اندک زمانی باید مرکبی جدید پیدا کنیم ... القصه .. با مشقت آقای طهماسبی خوش زبان را پیدا می کنیم .. آقای دزفولی ما را تا میدان آزادی تهران میبرد و از آنجا سوار بر ماشین جدید میرویم تا به شیراز برسیم .. در سیاهی شب توقفی کوتاه کنار مارال ستاره میکنیم و دوباره دل به جاده میدهیم .. صبح چهارشنبه ..
ایستگاه اولمان ایزدخواست است برای قضای حاجت .. سپس معارفه ای به راه می اندازیم و با یکدیگر آشنا می شویم .. یارانمان دوست داشتنی هستند و اتوبوسمان همچون گلستان گل و سنبل را در آغوش گرفته است .. اینجا پاسارگاد است .. کلبه سنتی بامداد و صبحانه ای دلچسب .. در هوا بوی تاریخ را میتوانی به راحتی استشمام کنی ..


مقبره کورش در مقابل دیدگانمان قرار گرفته است .. الهه ابراهیم پور برایمان از پاسارگاد میگوید آنهم با صدایی آرام که شنیدنش قوت زیادی از گوشمان طلب می کند .. سوار بر ماشین برقی می شویم و بیشتر در تاریخ فرو می رویم .. از کاخ عمومی و بار عام دیدن میکنیم و سلامی هم از دور خدمت جناب کمبوجیه نثار می کنیم .. عکسی به یادگار میگیریم و دوباره با ماشین برقی به آغوش کورش باز میگردیم .. با پاسارگاد خداحافظی میکنیم و به جاده میزنیم .. .


مرودشت ، شهرک با صفای ولی عصر ، هتل با صفاتر شیدگر .. اتاقها را تحویل میگیریم ؛ ناهارمان را نوش جان می کنیم ؛ استراحتی کوتاه و سپس پیاده روی دلچسبی در جاده تاریخ میکنیم به قصد دیدار از شهر باستانی پرسپولیس که ستونهای صد ستونش از دور پیداست ..


پس از طی مسیری جذاب به ورودی تخت جمشید میرسیم .. آقای صادقی نازنین برایمان از هخامنشیان می گوید و ما را با خود همراه میکند .. از دروازه ملل تا پلکان آپادانا .. از نقش سربازان هخامنشی تا سرستونهای زیبا و گل های نیلوفر .. تخت جمشید گویای هویت تاریخی ما ایرانیهاست .. از دیدنش سیر نمیشویم اما هوا در حال تاریک شدن است و یاران در طلب استراحت .. شب هنگام همسفران در فضای دل انگیز محوطه هتل چرخی میزنند .. عده ای بازی میکنند و عده ای در خلوت نشسته اند ...





صبح روز پنجشنبه ...
صبحانه را میل کرده ایم و راهی شیراز دلگشا هستیم .. در راه شیراز شاد و سرخوشیم ..ابتدا چشممان به جمال دروازه قرآن روشن میشود و سپس خانم اردلان را سوار می کنیم و میرویم برای دیدار از جلوه گاه نور و رنگ .. مسجد هزار رنگ نصیر الملک .. شبستانش قوس و قزحی است برای خود .. لَختی عکاسی میکنیم و سوژه دوربینها می شویم و در ایوانش به یادگار عکسی میگیریم .. ارگ کریمخان .. اردیبهشت و شیراز رابطه خوبی با هم دارند و همین مسبب اینست که اینچنین شیراز پر سر و صدا و شلوغ ببینیم .. در فضای دل انگیز ارگ که روزگاری محل جلوس شاه بی ادعای ایران زمین کریم خان زند بوده است قدمی به آسایش میزنیم .. حالی میکنیم و میرویم برای دیدار از مجموعه وکیل که یادگار دوران زندیه در شهر شیراز است .. ابتدا از حمام وکیل دیدن میکنیم و روحمان را پاکیزه میکنیم به دیدار از معماری بی نظیر ایرانی .. و سپس میرویم تا از مسجد زیبای وکیل هم بازدید کنیم .. در مقابل درب مسجد عکسی می گیریم و دل به فوج بازار میزنیم .. و میدانیم این جذاب ترین قسمت ماجراست برای بانوان گروه .. از سرای مشیر عبور میکنیم به سرای مهر میرسیم .. از آن هم عبور میکنیم و حالا خانه تاریخی سرای آیینه در مقابلمان قرار گرفته است .. در حیاط و اتاقهای با صفایش جای میگیریم و به انتظاری طولانی فرو میرویم برای رسیدن ناهار .. شیراز است دیگر .. ? بعد از حدود دو ساعت ناهار میل کرده و نکرده از سرای آیینه میگذریم .. خانمها آنقدر خرید کرده اند که به ناچار گاری کرایه میکنیم برای بردنشان ‌.. به کنار ارگ بازمیگردیم و سوار بر اتوبوس می شویم .


باغ ارم .. شیراز است و باغهایش .. به راستی که این باغها و عمارات هماره در طول تاریخ خستگی را از جان آدمیان به در برده اند .. ما هم ساعتی در باغ میچرخیم و عکس میگیریم .. یارانمان نیز در میان درختان قدم میزنند و کیفورند از اینهمه زیبایی ..


از عمارت قاجاری در میان باغ هم دیدن میکنیم و میرویم برای زیارت شیخ اجل ، سعدی شیرازی .. در کنار مقبره با صفای سعدی تنها چیزی که می چسبد فالوده شیراز است .. حالی میکنیم و میرویم برای زیارت حضرتش.. در میان باغی باصفا مردی آرمیده است که سخنش زینت بخش سر در سازمان ملل است .. گشتی در اطرافش میزنیم و میرویم .. شیراز به حق شهر ادب و ادیبان نام آور است .. از سعدیه بیرون میشویم و میرویم برای دیدار لسان الغیب حضرت حافظ شیرازی ..
بر سر تربت ما چون گذری همت خواه
که زیارتگه رندان جهان خواهد بود
مقبره جنابشان بسیار شلوغ است و پر ازدحام .. از هر سویی عاشقان ادب و عرفان پارسی بر گرد این پیر مراد حلقه زده اند .. کنار یاران مینشینیم و پیرمردی برایمان اشعار حافظ را میخواند .. با شاهین جان چرخی در میان جمعیت میزنیم و همراه یاران مسقطی میخریم و میرویم .. توقفی کوتاه در کنار مقبره خواجوی کرمانی داریم و میرویم به سوی مرودشت .. پیتزایمان را میخریم و به شیدگر میرسیم ... هوای مرودشت دل به دل ما داده است و تا صبح صدای باران بهاری گوشمان را می نوازد ..






صبحانه را میل کرده ایم و بار و بندیل به دست آماده حرکت هستیم .. آخرین ایستگاهمان در مرودشت نقش رستم است .. محوطه ای باستانی که دل در گرو مهر تاریخ این سرزمین دارد .. مقبره داریوش بزرگ در مقابل دیدگانمان قرار دارد .. آرام و باوقار در دل کوه .. خشایار ، اردشیر و داریوش دوم هم همینجا آرمیده اند .. در مقابل کعبه زرتشت .. سنگ نگاره های ساسانی هم حکایات فراوانی در خود دارند .. شکست رومیان از لشکر پرتوان ایرانی و ... میبینیم ، لذت میبریم ، عکسی به یادگار میگیریم و میرویم ...





مقصد بعدیمان شهر تاریخی ایزدخواست است .. ایستاده بر صخره ای بزرگ و مرتفع .. شهری که روزگاری ۷ طبقه بر آن استوار بوده است و حالا کم مهری بر آن سایه افکنده است .. از پل چوبی عبور میکنیم و وارد قلعه با شکوه میشویم .. از گوشه و کنارش دیدن میکنیم و از آن بالا دستی تکان میدهیم برای کاروانسرای عباسی ...





حالا دیگر نوبه ناهار است .. ایزدخواست به آبگوشتش شهره است .. در خانه سنتی اعرابی سفره ای پهن میکنیم و آبگوشت لذیذی نوش جان میکنیم .. چای هیزمی ، عکس یادگاری و حرکت به سمت دیار خودمان کرج ... چرتی میزنیم و به اصفهان میرسیم .. باران و رگبار شدید حال و هوای شهر را تغییر داده است .. توقفی میکنیم ، گز میخریم و میرویم .. در راه سرگرم قرعه کشی میشویم .. حالا دیگر ترافیک همسفر ما شده است .. خود را به سختی تا مهر و ماه میرسانیم .. استراحتی میکنیم و میرویم .. به خاطر مشکلات فنی تردد اتوبوس و تمام شدن ساعت راننده ، مجبور میشویم با سرعت آهسته حرکت کنیم .. مسافت باقیمانده کم است و سرعتمان کمتر .. بالاخره نیمه های شب به شهر خودمان کرج میرسیم ...


نقطه شروع سفر .. خسته راهیم اما میدانیم که سفر پایان ندارد ... تا دوباره بدرود ... .

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

زمان ایجاد صفحه: 0.087 ثانیه