- ارسال ها: 1247
- تشکرهای دریافت شده: 406
- خانه
- انجمن
- باشگاه گردشگری البرزمن
- سفرنامه های بهار 98
- سفرنامه تور دریاچه عروس مورخ 98/1/3
×
تصاویر و سفرنامه های تور های بهار 98
سفرنامه تور دریاچه عروس مورخ 98/1/3
- travelloug
- نويسنده موضوع
- آفلاین
- مدير انجمن
کمتر
بیشتر
5 سال 1 ماه قبل - 5 سال 1 ماه قبل #2118
توسط travelloug
سفرنامه تور دریاچه عروس مورخ 98/1/3 was created by travelloug
سفرنامه تور دریاچه عروس
مورخ 98/1/3
راهنما: محمدمهدی امینی زاده
قرارمان
همین بهار
زیر شکوفه های شعر...!
آنجا که واژه ها
برای تو گل می کنند !
آنجا که حرف های زمین افتاده ام ،
دوباره سبز می شوند
وَ دست های عاشقمان
گره در کارِ سبزه ها می اندازند ؛
قرارمان زیرِ چشم های تو !
آنجا که شعر
نم نم شروع می شود...!
مینا_آقازاده
اولین شنبه عروس فصلها در کنار دریاچه وجنگل عروس ، حس دلنشینی است ،که در فصل بهار میشود تجربه کرد و چه بهتر که همسفرانت از رادمهر خردسال گرفته تا مادر روح انگیز با صفا ، همگی پر انرژی و شاداب باشند .
بی جهت نبود که هنگام معارفه اکثرا میگفتند که تاثیر کمتری از دیگران میگیرند چون همگی پرانرژی و تاثیر گذار بودند و شور وشوق سفر را از همان اول صبح از چشمانشان میتوانستی بخوانی ! و این شور و شوق در چالش های عبور از رودخانه بیشتر نمایان شد . به کنار دریاچه رسیدیم . مثل همیشه آرام و زیبا و با طراوت و به استقبالمان آمد و با ما عکس یادگاری انداخت .
کم کم قدم زدیم و وارد جنگل زیبا شدیم، کمی در مورد جنگلهای هیرکانی و اهمیت محافظت از آنها صحبت کردیم و به راه افتادیم .اولین چالش مسیر نمایان شد !!! عبور از رودخانه از روی سنگها ی باریک !!
کمی غیر منتظره بود ولی به خوبی عبور کردیم و از آن به بعد چالش پشت چالش . در ابتدا ی مسیر، چالشها خیلی غیر منتظره به نظر میامد ولی در ادامه راه دیگر همه چالشها عادی شد و همسفران همگی به استقبال رودخانه میرفتند تا از آن عبور کنند. به محل استراحت و ناهار رسیدیم .در فاصله خوردن ناهار چای هیزمی هم آماده شد و بدنمان هم مثل دلمان گرم شد . بعد از کمی استراحت اشتیاق کشیدن طناب مسابقه طناب کشی همچون اشتیاق در آغوش گرفتن بود و شور و هیجان خوبی ایجاد کرد .
کمکم باید حرکت میکردیم ... اما هنوز دو چالش انتهایی در پیش رو بود . اما نه !!! دیگر چالشی وجود نداشت ... انگار نه انگار که همسفران همچون عبور از عرض خیابان به راحتی از رودخانه عبور میکردند . به انتهای مسیر جنگلی رسیدیم و سوار ماشین شدیم و در مسیر باز گشت خاطرات خوبی باقی گذاشتیم و همچنان در این اندیشه هستیم که سفر پایان ندارد .... از همکار خوبم محسن دلیری عزیز به خاطر همراهی خوبش ممنونم و همه همسفران صبور و عزیز را به خدای بزرگ میسپارم و به امید دیدار همه دوستان ...
محمد مهدی امینی زاده
جمعه ۳ فروردین ۹۸
مورخ 98/1/3
راهنما: محمدمهدی امینی زاده
قرارمان
همین بهار
زیر شکوفه های شعر...!
آنجا که واژه ها
برای تو گل می کنند !
آنجا که حرف های زمین افتاده ام ،
دوباره سبز می شوند
وَ دست های عاشقمان
گره در کارِ سبزه ها می اندازند ؛
قرارمان زیرِ چشم های تو !
آنجا که شعر
نم نم شروع می شود...!
مینا_آقازاده
اولین شنبه عروس فصلها در کنار دریاچه وجنگل عروس ، حس دلنشینی است ،که در فصل بهار میشود تجربه کرد و چه بهتر که همسفرانت از رادمهر خردسال گرفته تا مادر روح انگیز با صفا ، همگی پر انرژی و شاداب باشند .
بی جهت نبود که هنگام معارفه اکثرا میگفتند که تاثیر کمتری از دیگران میگیرند چون همگی پرانرژی و تاثیر گذار بودند و شور وشوق سفر را از همان اول صبح از چشمانشان میتوانستی بخوانی ! و این شور و شوق در چالش های عبور از رودخانه بیشتر نمایان شد . به کنار دریاچه رسیدیم . مثل همیشه آرام و زیبا و با طراوت و به استقبالمان آمد و با ما عکس یادگاری انداخت .
کم کم قدم زدیم و وارد جنگل زیبا شدیم، کمی در مورد جنگلهای هیرکانی و اهمیت محافظت از آنها صحبت کردیم و به راه افتادیم .اولین چالش مسیر نمایان شد !!! عبور از رودخانه از روی سنگها ی باریک !!
کمی غیر منتظره بود ولی به خوبی عبور کردیم و از آن به بعد چالش پشت چالش . در ابتدا ی مسیر، چالشها خیلی غیر منتظره به نظر میامد ولی در ادامه راه دیگر همه چالشها عادی شد و همسفران همگی به استقبال رودخانه میرفتند تا از آن عبور کنند. به محل استراحت و ناهار رسیدیم .در فاصله خوردن ناهار چای هیزمی هم آماده شد و بدنمان هم مثل دلمان گرم شد . بعد از کمی استراحت اشتیاق کشیدن طناب مسابقه طناب کشی همچون اشتیاق در آغوش گرفتن بود و شور و هیجان خوبی ایجاد کرد .
کمکم باید حرکت میکردیم ... اما هنوز دو چالش انتهایی در پیش رو بود . اما نه !!! دیگر چالشی وجود نداشت ... انگار نه انگار که همسفران همچون عبور از عرض خیابان به راحتی از رودخانه عبور میکردند . به انتهای مسیر جنگلی رسیدیم و سوار ماشین شدیم و در مسیر باز گشت خاطرات خوبی باقی گذاشتیم و همچنان در این اندیشه هستیم که سفر پایان ندارد .... از همکار خوبم محسن دلیری عزیز به خاطر همراهی خوبش ممنونم و همه همسفران صبور و عزیز را به خدای بزرگ میسپارم و به امید دیدار همه دوستان ...
محمد مهدی امینی زاده
جمعه ۳ فروردین ۹۸
Last edit: 5 سال 1 ماه قبل by travelloug.
لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.
زمان ایجاد صفحه: 0.167 ثانیه