سفرنامه تور کویر ابوزیدآباد مورخ 98/1/10

سفرنامه تور کویر ابوزیدآباد
مورخ 98/1/10
راهنما: امیر گوهرشناس


صبح بهاری دل انگیز 10 فروردین است و موعد سفر یک روزه به کویر فرا رسیده، همسفران یکی یکی آمده اند و برای یک سفر یک روزه آماده شده اند.
با تکمیل شدن همسفران آماده شدیم تا راه کویر را پیش بگیریم، مسیر ما به سمت کاشان است و مقصد ما منطقه ابوزیدآباد سحرگاه هست و چهره بعضی از همسفران هنوز خواب آلود به نظر میآید، تا زمان رسیدن به صبحانه وقت مناسبی است تا خواب جامانده از دیشب را جبران کنند.
صبحانه را در رستوران مهتاب اتوبان قم خواهیم بود، بعد از ساعتی به مهتاب رسیدیم. صبحانه مهمترین وعده غذایی هست که نمیتوان به راحتی از آن گذشت. بعد از صرف صبحانه سوار اتوبوس شدیم تا با انرژی کامل به سمت کویر حرکت کنیم. اکنون خورشید طلوع کرده و زمین را با نور خود گرم کرده. یکی از رسوم شیرین سفر، آشنا شدن همسفران با یکدیگر هست که ابتدای هر سفر انجام میشود، بعد از سلام وعلیک و خوش آمد گویی نوبت به همسفران رسید تا یکی یکی خود را معرفی کنند.
دوستان آمدند و از اسم و رسم و نام و نشان خود گفتند، محل تولد و شغل و حرفه هم از مواردی است که هنگام معارفه عنوان میشود، و چه بسا همکاری هایی که از همین معارفه ها به وجود می آید. معارفه تا رسیدن به کاشان ادامه داشت.
ابوزیدآباد حدود 30 کیلومتر پایینتر از کاشان است، شهر کوچکی که در میان بیابان قرار گرفته و زیبایی های خاص خودش را دارد.
بعد از رسیدن به شهر ابوزیدآباد به سمت جاده خاکی در انتهای شهر ادامه مسیر دادیم، جاده خاکی منتهی می شود به رمل ها و امکانات تفریحی که مختص مناطق کویری هست، مانند شتر سواری، باگی(سافاری)، ATV به محل مورد نظر رسیدیم و تعداد زیادی از دوستان علاقه داشتند تا ازین امکانات استفاده کنند و تجربه جدیدی را امتحان کنند.
در میان شترها ، شتر ماده ای بود که تازه زایمان کرده بود و بچه اش هنوز توان کافی برای جنب و جوش نداشت. و مادر با احتیاط فراوان از بچه اش مراقبت میکرد. بعد از شتر و موتور و سافاری، وارد رمل ها شدیم تا اولین سفر کویر در سال جدید را تجربه کنیم. آفتاب ملایم بود و باد گاهی ناملایمی میکرد و تند میوزید. چند تپه را پشت سر گذاشتیم و در بالای یکی از بلندترین تپه ها برای استراحت توقف کردیم.










عکس یادگاری تو کویر خیلی تنوع داره و به ژست های زیادی میشه عکاسی کرد. مخصوصا اگه همسفرات هنرمند و پرانرژی باشن دیگه همه چی کامله
ساعاتی که در کویر بودیم با کلی خاطره خوش از با هم بودنمان گذشت، عکس های یادگاری، بازی های گروهی و حتی خلوت کردن بعضی ها با خودشان و خیره شدن به افق دور . کویر زیبایی های زیادی را در خودش دارد، فقط کافیست چشمانت را با آنها مانوس کنی تا ببینی که افسون کویر چگونه تو ر مجذوب خود میکند.
روز از نیمه گذشت و زمان نهار شده بود. طبق برنامه ریزی که شده بود، نهار را در یکی از خانه های محلی ابوزیدآباد مهمان بودیم. کویر را ترک کردیم و بعد از گرفتن عکس یادگاری دسته جمعی سوار اتوبوس شدیم تا برویم و از نعمات الهی نوش جان کنیم.
حرکت کردیم و بعد از دقایقی به محل مورد نظر رسیدیم، میزبانهای ما با روی گشاده و صورت خندان به استقبالمان آمدند. نهار را که خوردیم وقت آن رسیده بود تا چرتی بزنیم و دمی بیاساییم. واقعا خواب بعد از نهار مخصوصا تو بهار ی چیز دیگست. بعد از خواب هم که چای خوردیم و کاملا سرحال شده بودیم. در نزدیکی خانه ، محلی بود که انواع عرقی جات را تهیه میکردند. با همسفران به آنجا هم رفتیم تا از محصولات آنها خرید کنیم. گلاب، انواع عرقیجات برای درمان بیماری های مختلف در اینجا به چشم میخورد.












بعد از خرید به سمت اتوبوس رفتیم تا برای برگشت به سمت کرج آماده شویم. سوار ماشین شدیم و راه جاده را پیش گرفتیم. در راه خوش بودن با همسفران همچنان ادامه داشت، به طوری که متوجه زمان نشدیم. آری، به کرج رسیده بودیم و باید با همدیگر خداحافظی میکردیم و تا سفر بعدی عکسهایمان را مرور کنیم.

با تشکر از همکار خوبم احمد هاشمی
با سپاس
امیر گوهرشناس مقدم