سفرنامه تور گلابگیری (دستگاه اول) مورخ 98/2/13

سفرنامه تور گلابگیری (دستگاه اول)
مورخ 98/2/13
لیدر : امیر گوهرشناس



بهار فصل قشنگیه، اما اردیبهشتش ی چیز دیگس، اردیبهشت، ماهیست که بهار جلوه دیگه ای از خودش نشون میده، خیلی ااز زیبایی های بهار تو این ماه جلوه گر میشن.یکی از همین زیبایی ها، باز شدن گلهای محمدی و آغاز زمان گلاب گیری در چند شهر هست که معروفترین این شهرها، کاشان و چند شهر اطرافش هست. برای همین منظور تور یک روزه ما به مقصد ابوزیدآباد و بازدید از یکی از جاذبه های تاریخی شهر کاشان هست. امروز ۱۳ اردیبهشت هست و قرار هست که با تعدادی از بهترین همسفرهای البرزمن به سفر برویم. طبق روال سفرهای البرزمن محل حرکت از مقابل دفتر شرکت هست و دوستان یکی یکی آمدند و جمعمان تقریبا کامل شد و سپس حرکت کردیم.
از مسیر تهران بسمت قم حرکت کردیم، با برنامه ریزی قبلی قرار بود تا صبحانه را در رستوران مهتاب صرف کنیم. تا رسیدن به رستوران زمان مناسبیست برای جبران خواب باقیمانده از شب گذشته برای همسفران هست. به مهتاب رسیدیم و اشتیاق فراوان برای صبحانه به داخل رفتیم، چه صبحانه دلچسبی، جاتون خالی ... بعد از صبحانه راهمان را ادامه دادیم، حال وقت آن رسیده بود تا همسفران با یکدیگر آشنا شوند. معارفه یکی از رسوم زیبای سفر، معارفه و آشنا شدن دوستان با هم هست و چه اتفاقات خوبی که در پی این آشنا شدن ها بوجود میآید.
دوستان آمدند و از نام و نشان و حرفه خودشون گفتند. تعذاد همسفران زیاد بود و معارفه ما تا رسیدن به کاشان ادامه داشت.
از شهر کاشان گذشتیم و به ابوزیدآباد رفتیم. اولین جایی که باید میرفتیم، باغ گل بود، باغ گل محمدی که با گلهای زیبا و خوشبو منتظرمان بودند.
عطر گل محمدی در تمام محوطه اطراف باغ پراکنده شده بود و هرکسی را که از اطراف باغ میگذشت را مست خود میکرد. با هماهنگی قبلی که با صاحب باغ شده بود، برای چیدن گل به داخل باغ رفتیم. به محض ورود به باغ آرامشی وصف نشدنی در چهره همسفران خوش ذوق البرز من دیده میشد.
اردیبهشت باشه و تو باغ گل محمدی باشی، دیگه هیچی نمیتونه ذهنت رو آزار بده. دقایقی در باغ بودیم و همگی مشعوف از عطر گل محمدی، زمان رفتن فرا رسیده بود، با گرفتن عکس یادگاری باغ را بسمت کارگاه گلاب گیری ترک کردیم.
به کارگاه گلاب گیری آقای محمدی رسیدیم که با شربت خنک بیدمشک منتظرمان بود، حیاط کوچک اما با صفا، حوض آب و کانال آب که برای خنک کردن کوزه های عرقیجات در آن تعبیه شده بود. دو دیگ مسی و لوله هایی در بالای آن نصب شده بود که برای تهیه گلاب و انواع عرقیجات استفاده میشد.
پس از نوش جان کردن شربت، همسفران به داخل مغازه رفتند تا از محصولات خریداری کنند، فصل گرما پیش روست و نیاز به نوشیدنیهای طبع سرد بیشتر است. پس از خرید سوار اتوبوس شدیم تا با اشتیاق فراوان بسوی نهار برویم .







نهار در اقامتگاه ستاره کویر در ابوزیدآباد خواهیم بود. به محل مورد نظر رسیدیم. در زمانی که منتظر نهار بودیم، یکی از همسفران هنرمند با سازی که همراه خودش آورده بود، هنرنمایی کرد و لحظات شادی را برایمان رقم زد.
رسیدن نهار کمی دیر شد و زمان نسبتا زیادی از ما گرفت، بالاخره طعام را آوردند و همسفران از نعمات الهی بهره بردند و قوای تازه نسیبشان شد.
بعد نهار زمان آن رسیده بود که این شهر را بسمت کاشان ترک کنیم. کمتر از یک ساعت بعد به کاشان رسیدیم و بسمت بافت قدیمی رفتیم، در این محله خانه های تاریخی زیادی وجود دارد که خانه مورد نظر ما، خانه بروجردی ها هست. خانه تاریخی که دانستن داستان بنای این خانه به زیبایی آن می افزاید. در زمان قاجار یکی از تجار بنام سید حسن نطنزی که بدلیل آنکه بیشتر با بروجرد مراوده داشته بنام تاجر بروجردی شهرت یافته.
تاجر بروجردی دختر همکارش ، سید جعفر نطنزی را برای پسرش خواستگاری میکند، خانواده سید جعفر در آن زمان در خانه طباطبایی ها زندگی میکردند و شرط آنها برای موافقت این ازدواج ساخت خانه ای هم تراز با خانه طباطبایی بود. سید حسن با دعوت از معمار بنام استاد علی مریم کاشی، شروع به برنامه ریزی و طراحی خانه میکند.
با همکاری ۲۵ نفر از بهترین هنرمندان و اساتید ساخت خانه ۱۸ سال طول میکشد. و در نهایت یکی از زیباترین خانه های تاریخی ایرانی ساخته میشود و تا اکنون بعد از حدود ۱۵۰ سال همچنان پابرجاست .









خانه بروجردی ها را با تمام زیباییهایش بازدید کردیم . از خانه خارج شدیم و در شلوغی شهر کاشان بسمت اتوبوس رفتیم و برای برگشت بسمت کرج آماده شدیم. در راه با بازی و خوشی و خاطره خوش سپری شد. ساعاتی گذشت و با رسیدن ما به دفتر این سفر هم به پایان رسیدن اما...

اما شعار همیشگی البرزمن اینست که...
سفر پایان ندارد...
با سپاس
امیر گوهرشناس مقدم