- ارسال ها: 1247
- تشکرهای دریافت شده: 406
- خانه
- انجمن
- باشگاه گردشگری البرزمن
- سفرنامه های تابستان 92
- سفرنامه تور جنگل پلنگ دره مورخ 7 الی 92/6/8
×
سفرنامه تورها و تصاویر تابستان 92
سفرنامه تور جنگل پلنگ دره مورخ 7 الی 92/6/8
- travelloug
- نويسنده موضوع
- آفلاین
- مدير انجمن
کمتر
بیشتر
10 سال 8 ماه قبل - 10 سال 8 ماه قبل #571
توسط travelloug
سفرنامه تور جنگل پلنگ دره مورخ 7 الی 92/6/8 was created by travelloug
سفرنامه تور آبشار و جنگل پلنگ دره
مورخ 7 الی 92/6/8
راهنمای تور: پویا ملاحسنی
جنگل و رودخونه و دوست های خوب
آتیش و چایی و ذغال خوب
شب و چشم های مست خواب
کنار هم شادی رو تقسیم میکنیم یه روز خوب
پنجشنبه شب به سمت جاده فیروزکوه و شهر شیرگاه حرکت رو آغاز کردیم... یه چند نفری که تا حالا دیر نکرده بودن دیر اومدن که دمشون گرم خیلی سریع و در اولین فرصت با بستنی از دل همه در آوردن (دمه شما گرم آقا امیر) !49
برخلاف برنامه های همیشگی که اول سفر معارفه رو انجام میدیم این سری این کار انجام نشد چرا که شب بود و نور کم و چشم ها خسته و همین قدر بسه که بدونی بیشتر بچه ها با هم آشنا بودن.... !2
خلاصه به جای معارفه یه سری تبلیغات زیر پوستی انجام شد که خدارو شکر جواب داد. )!1
هر جوری بود بچه ها به زور به خواب رفتند و من با آقا شکری (راننده محبوب دل ها ، تک خال آس روزگار) قفل جاده شدیم... !39
به پل سفید که رسیدیم ترمز زدیم تا آقا جمال (یه سواد کوهیه با وفا و با مرام) به جمع ما اظافه بشه ... !64
چیزی نگذشت که به شیرگاه رسیدیم و وارد جاده فرعی آبشار پلنگ دره شدیم، جاده خاکی جنگلی و سایه های درخت ها توی گرگ و میش قبل از طلوع آفتاب و دیدن شغال های با مزه که هر از چندگاهی از لای درخت ها بیرون میومدن همه رو میخ جاده کرده بود... !5
خیلی زود بعد از چند صد متر خاکی در حد آسفالت به مکان مورد نظر رسیدیم و زیر انداز ها پهن شدن و وسایل صبحانه آماده و جا تون خالی نیمرو و املت آتیشی که آقا مرتضی و آقا وحید زحمتشون رو کشیدن حسابی به همه چسبید...
بعد از کمی استراحت و در اومدن آفتاب دل رو زدیم به دریا و از در و دیوار توی گودال آبی که به وسیله آبشار پلنگ دره درست شده بود پریدیم....
جا داره همین جا از مجتبی، علی جزعی، علی جعفری، امیر عباس و به خصوص صدف که علی رغم استرسی که داشت بازم پرید و بقیه دوستانی که با حرکات ژانگولر داخل آب میپریدن تشکر کنم ... از خودم هم تشکر میکنم که همه رو خیس کردم و باعث شدم بعضی ها بغض کنن ها ها ها ... !17
بعد از کلی خیس بازی به کنار آتیشی رفتیم که فرید و وحید آماده کرده بودن تا ما خشک بشیم ...
بعد از خشک شدن به قسمتی از برنامه رسیدیم که مورد علاقه من بود پیاده روی در رودخونه و لذت بردن از طبیعت بکر و ارتباط با جنگلی باستانی و پر رمز و راز ....
پیاده روی و گرفتن عکس های پی در پی دوستان 3 ساعتی طول کشید و سرانجام برای خوردن ناهار وسایل رو جمع و جور کردیم و نقل مکان کردیم به مکانی خلوت چون هر ساعت که میگذشت به جمعیت مردمی که برای لذت بردن از این طبیعت زیبا به کنار آبشار اومده بودن اضافه میشد و متاسفانه شاهد این بودیم که چطور جنگل آرام آرام پر از زباله میشد... !14
بگذریم با هر مکافاتی بود ناهار رو خوردیم و کمی استراحت کردیم
در مسیر برگشت به ماشین، البرزمنی های غیور هر کدام کیسه زباله ای به دست گرفتند و رسالت فرهنگی خود را ادا کردند با جمع کردن زباله های خانواده هایی که در مسیر ما قرار داشتند که باعث شد خیلی از اون ها به خودشون بیان و از ما کیسه بگیرن تا زباله های دور و اطرافشون رو جمع کنن... !25
در مسیر برگشت همه چیز خوب و عالی پیش رفت و حتی برای خوردن آش دوغ گدوک ایستادیم و عکس یادگاریه با صفایی هم گرفتیم...
جای همگی خالی بسیار بسیار خوش گذشت.. همه شاد بودیم با اینکه خسته بودیم چون که کنار هم بودیم چون که شادی وقتی معنی پیدا میکنه که با دیگران تقسیمش کنی.... !27
دمه همه دوستای خوبم که تو این سفر کنار ما بودین گرم..... تا برنامه ها و ماجراهی بعدی... !24
مورخ 7 الی 92/6/8
راهنمای تور: پویا ملاحسنی
جنگل و رودخونه و دوست های خوب
آتیش و چایی و ذغال خوب
شب و چشم های مست خواب
کنار هم شادی رو تقسیم میکنیم یه روز خوب
پنجشنبه شب به سمت جاده فیروزکوه و شهر شیرگاه حرکت رو آغاز کردیم... یه چند نفری که تا حالا دیر نکرده بودن دیر اومدن که دمشون گرم خیلی سریع و در اولین فرصت با بستنی از دل همه در آوردن (دمه شما گرم آقا امیر) !49
برخلاف برنامه های همیشگی که اول سفر معارفه رو انجام میدیم این سری این کار انجام نشد چرا که شب بود و نور کم و چشم ها خسته و همین قدر بسه که بدونی بیشتر بچه ها با هم آشنا بودن.... !2
خلاصه به جای معارفه یه سری تبلیغات زیر پوستی انجام شد که خدارو شکر جواب داد. )!1
هر جوری بود بچه ها به زور به خواب رفتند و من با آقا شکری (راننده محبوب دل ها ، تک خال آس روزگار) قفل جاده شدیم... !39
به پل سفید که رسیدیم ترمز زدیم تا آقا جمال (یه سواد کوهیه با وفا و با مرام) به جمع ما اظافه بشه ... !64
چیزی نگذشت که به شیرگاه رسیدیم و وارد جاده فرعی آبشار پلنگ دره شدیم، جاده خاکی جنگلی و سایه های درخت ها توی گرگ و میش قبل از طلوع آفتاب و دیدن شغال های با مزه که هر از چندگاهی از لای درخت ها بیرون میومدن همه رو میخ جاده کرده بود... !5
خیلی زود بعد از چند صد متر خاکی در حد آسفالت به مکان مورد نظر رسیدیم و زیر انداز ها پهن شدن و وسایل صبحانه آماده و جا تون خالی نیمرو و املت آتیشی که آقا مرتضی و آقا وحید زحمتشون رو کشیدن حسابی به همه چسبید...
بعد از کمی استراحت و در اومدن آفتاب دل رو زدیم به دریا و از در و دیوار توی گودال آبی که به وسیله آبشار پلنگ دره درست شده بود پریدیم....
جا داره همین جا از مجتبی، علی جزعی، علی جعفری، امیر عباس و به خصوص صدف که علی رغم استرسی که داشت بازم پرید و بقیه دوستانی که با حرکات ژانگولر داخل آب میپریدن تشکر کنم ... از خودم هم تشکر میکنم که همه رو خیس کردم و باعث شدم بعضی ها بغض کنن ها ها ها ... !17
بعد از کلی خیس بازی به کنار آتیشی رفتیم که فرید و وحید آماده کرده بودن تا ما خشک بشیم ...
بعد از خشک شدن به قسمتی از برنامه رسیدیم که مورد علاقه من بود پیاده روی در رودخونه و لذت بردن از طبیعت بکر و ارتباط با جنگلی باستانی و پر رمز و راز ....
پیاده روی و گرفتن عکس های پی در پی دوستان 3 ساعتی طول کشید و سرانجام برای خوردن ناهار وسایل رو جمع و جور کردیم و نقل مکان کردیم به مکانی خلوت چون هر ساعت که میگذشت به جمعیت مردمی که برای لذت بردن از این طبیعت زیبا به کنار آبشار اومده بودن اضافه میشد و متاسفانه شاهد این بودیم که چطور جنگل آرام آرام پر از زباله میشد... !14
بگذریم با هر مکافاتی بود ناهار رو خوردیم و کمی استراحت کردیم
در مسیر برگشت به ماشین، البرزمنی های غیور هر کدام کیسه زباله ای به دست گرفتند و رسالت فرهنگی خود را ادا کردند با جمع کردن زباله های خانواده هایی که در مسیر ما قرار داشتند که باعث شد خیلی از اون ها به خودشون بیان و از ما کیسه بگیرن تا زباله های دور و اطرافشون رو جمع کنن... !25
در مسیر برگشت همه چیز خوب و عالی پیش رفت و حتی برای خوردن آش دوغ گدوک ایستادیم و عکس یادگاریه با صفایی هم گرفتیم...
جای همگی خالی بسیار بسیار خوش گذشت.. همه شاد بودیم با اینکه خسته بودیم چون که کنار هم بودیم چون که شادی وقتی معنی پیدا میکنه که با دیگران تقسیمش کنی.... !27
دمه همه دوستای خوبم که تو این سفر کنار ما بودین گرم..... تا برنامه ها و ماجراهی بعدی... !24
Last edit: 10 سال 8 ماه قبل by travelloug.
كاربر(ان) زير تشكر كردند: مرادی
لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.
- پلنگ دره
- بازديد كننده
10 سال 8 ماه قبل #573
توسط پلنگ دره
Replied by پلنگ دره on topic سفرنامه تور جنگل پلنگ دره مورخ 7 الی 92/6/8
به بهههههههههههههههه چه عكسايييييي !55
لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.
10 سال 8 ماه قبل - 10 سال 8 ماه قبل #574
توسط مرادی
Replied by مرادی on topic سفرنامه تور جنگل پلنگ دره مورخ 7 الی 92/6/8
میبینیم که پریدن از آبشار توسط پویا و زدن 180 درجه اونم رو هوا از آقا پویا شاعری ساخته بسی هنرمند !5
واقعا به به !1
آقا مهران بابت عکسای خوبی که انداختی ممنون !29
سفر خوبی بود، خوش گذشت دست تک تک دوستان و همسفرای خوش اخلاق درد نکنه !25
انشالله تووی سفرهای بعدی هم دوباره همدیگر رو ببینیم
واقعا به به !1
آقا مهران بابت عکسای خوبی که انداختی ممنون !29
سفر خوبی بود، خوش گذشت دست تک تک دوستان و همسفرای خوش اخلاق درد نکنه !25
انشالله تووی سفرهای بعدی هم دوباره همدیگر رو ببینیم
Last edit: 10 سال 8 ماه قبل by مرادی.
لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.
10 سال 8 ماه قبل #575
توسط ahmadi
Replied by ahmadi on topic سفرنامه تور جنگل پلنگ دره مورخ 7 الی 92/6/8
بهترین جای سفر اونجایی بود که بستنی ها اضافه میومد...!!! به اندازه یه تابستون بستنی خوردم... !32
خوش گذشت مخصوصا زمانی که فهمیدم پرسپولیس هم برده... !72
راستی از مجتبی هم به خاطر بطری آبی که تو ماشین خالی کردم روش عذر خواهی میکنم... !4
خوش گذشت مخصوصا زمانی که فهمیدم پرسپولیس هم برده... !72
راستی از مجتبی هم به خاطر بطری آبی که تو ماشین خالی کردم روش عذر خواهی میکنم... !4
كاربر(ان) زير تشكر كردند: travelloug, مرادی
لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.
10 سال 8 ماه قبل - 10 سال 4 ماه قبل #577
توسط مرتضی
Replied by مرتضی on topic سفرنامه تور جنگل پلنگ دره مورخ 7 الی 92/6/8
Last edit: 10 سال 4 ماه قبل by alborzAD.
كاربر(ان) زير تشكر كردند: travelloug, مرادی
لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.
- پویا
- بازديد كننده
10 سال 8 ماه قبل - 10 سال 8 ماه قبل #579
توسط پویا
Replied by پویا on topic سفرنامه تور جنگل پلنگ دره مورخ 7 الی 92/6/8
سلام خدمت برادر مرتضی عزیز... والله ما نه سر پیازیم نه ته پیاز که بخوایم کسی رو الک کنیم ... ما همه رو دوست داریم و میخوایم که همه کنار هم شاد و خوش باشند و ما هم سهمی در خوش بودنشون داشته باشیم.... شاید من نباید اصلا حتی به شوخی این داستان الک کردن رو مطرح میکردم ... مزاحی بیش نبود ولی باعث سوء تعبیر شد ... من عذر میخوام
Last edit: 10 سال 8 ماه قبل by alborzAD.
لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.
مدیران انجمن: admin1
زمان ایجاد صفحه: 0.798 ثانیه