- ارسال ها: 1247
- تشکرهای دریافت شده: 406
- خانه
- انجمن
- باشگاه گردشگری البرزمن
- سفرنامه های تابستان 95
- سفرنامه تور آبشار کلها مورخ 95/6/5
×
تصاویر و سفرنامه های تورهای تابستان 95
سفرنامه تور آبشار کلها مورخ 95/6/5
- travelloug
- نويسنده موضوع
- آفلاین
- مدير انجمن
کمتر
بیشتر
7 سال 8 ماه قبل - 7 سال 8 ماه قبل #1583
توسط travelloug
سفرنامه تور آبشار کلها مورخ 95/6/5 was created by travelloug
سفرنامه تور آبشار کلها
مورخ جمعه 95/6/5
راهنما: شهام نخبه زعیم
يه روز تابستاني ديگه و يه آبشار ديگه
جمعه صبح زود راهي جاده چالوس شديم و بخاطر تعطيلات تابستاني جاده كمي شلوغ تر شده بود و هموطنان اهل سفر راهي جلگه هاي سر سبز شمال ايران بودن ما هم سوار بر موج ترافيك پيچ و خم هاي جاده و سپري كرديم و عزيزانمون هم يكي يكي خودشونو معرفي كردن
صبحانه و كنار سد كرج تو رستوران خورديم و بعد از صرف صبحانه همسفرهاي پر انرژيمون تا سيرا با آواز محفل ماشين و گرم كردند.
جاده فرعي روستاي كلها و با ماشين رفتيم تا جايي كه ديگه ماشين بايد متوقف ميشد و ما هم بند كفشهامونو سفت كرديم و با كوله هاي پشتي زديم به راه و آبشار
آخراي تابستونه و به قول معروف گرماي تابستان ديگه زور آخرشو داره ميزنه و كم كم هواي پاييزي داره تو بند بند استخوان هامون طنين انداز ميشه، بعد از كمي پياده روي به آبشار رسيديم
همسفرهاي با انگيزه پريدن تو آب خنك آبشار و حسابي حال كردن، منم مشغول عكس و ثبت لحظات شاد دوستان، چند دقيقه اي به همين منوال سپري شد
بعد از اينكه حسابي تو آب يخ رودخانه حالمون جا اومد و عكس هاي يادگاريمونو گرفتيم وسايلمونو برداشتيم و راه مونو ادامه داديم ، يكي دو ساعتي در طبيعت ناب قدم زديم تا رسيديم به محل استراحت .
زير انداز و انداختيم و همسفرها در سايه درخت مشغول استراحت شدن و بعضي ها ام كه گشنگي حسابي بهشون فشار آورده بود سريع رفتن سراغ كوله هاشون و بساط نهار و مهيا كردن.
من و خانم عبدزاده هم مشغول برپايي آتش براي چايي ذغالي مون شديم. تا چايي آماده بشه ، نهار و با همسفرها نوش جان كرديم.
يه ساعتي طول كشيد تا كتري بزررررررگ ما آبش بجوشه، چايي و دم كرديم كه واقعاً چايي شد بس خوش رنگ و زيبا
بعد از صرف چايي و خستگي در كردن پانتوميم بازي كرديم كه رقابت خيلي سختي بين همسفرها درگرفت، بعد پانتوميم هم تو رودخانه آب بازي كرديم و سپس وسايل و جمع كرديم و راه برگشت و پيش گرفتيم.
انشاله به همه خوش گذشته باشه.
به اميد ديدار.
مورخ جمعه 95/6/5
راهنما: شهام نخبه زعیم
يه روز تابستاني ديگه و يه آبشار ديگه
جمعه صبح زود راهي جاده چالوس شديم و بخاطر تعطيلات تابستاني جاده كمي شلوغ تر شده بود و هموطنان اهل سفر راهي جلگه هاي سر سبز شمال ايران بودن ما هم سوار بر موج ترافيك پيچ و خم هاي جاده و سپري كرديم و عزيزانمون هم يكي يكي خودشونو معرفي كردن
صبحانه و كنار سد كرج تو رستوران خورديم و بعد از صرف صبحانه همسفرهاي پر انرژيمون تا سيرا با آواز محفل ماشين و گرم كردند.
جاده فرعي روستاي كلها و با ماشين رفتيم تا جايي كه ديگه ماشين بايد متوقف ميشد و ما هم بند كفشهامونو سفت كرديم و با كوله هاي پشتي زديم به راه و آبشار
آخراي تابستونه و به قول معروف گرماي تابستان ديگه زور آخرشو داره ميزنه و كم كم هواي پاييزي داره تو بند بند استخوان هامون طنين انداز ميشه، بعد از كمي پياده روي به آبشار رسيديم
همسفرهاي با انگيزه پريدن تو آب خنك آبشار و حسابي حال كردن، منم مشغول عكس و ثبت لحظات شاد دوستان، چند دقيقه اي به همين منوال سپري شد
بعد از اينكه حسابي تو آب يخ رودخانه حالمون جا اومد و عكس هاي يادگاريمونو گرفتيم وسايلمونو برداشتيم و راه مونو ادامه داديم ، يكي دو ساعتي در طبيعت ناب قدم زديم تا رسيديم به محل استراحت .
زير انداز و انداختيم و همسفرها در سايه درخت مشغول استراحت شدن و بعضي ها ام كه گشنگي حسابي بهشون فشار آورده بود سريع رفتن سراغ كوله هاشون و بساط نهار و مهيا كردن.
من و خانم عبدزاده هم مشغول برپايي آتش براي چايي ذغالي مون شديم. تا چايي آماده بشه ، نهار و با همسفرها نوش جان كرديم.
يه ساعتي طول كشيد تا كتري بزررررررگ ما آبش بجوشه، چايي و دم كرديم كه واقعاً چايي شد بس خوش رنگ و زيبا
بعد از صرف چايي و خستگي در كردن پانتوميم بازي كرديم كه رقابت خيلي سختي بين همسفرها درگرفت، بعد پانتوميم هم تو رودخانه آب بازي كرديم و سپس وسايل و جمع كرديم و راه برگشت و پيش گرفتيم.
انشاله به همه خوش گذشته باشه.
به اميد ديدار.
Last edit: 7 سال 8 ماه قبل by travelloug.
لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.
مدیران انجمن: admin1
زمان ایجاد صفحه: 0.099 ثانیه