سفرنامه تور آبشار تیرکن مورخ 97/6/16

سفرنامه تور آبشار تیرکن
مورخ 97/6/16
راهنما: شاهین جهانپور
سفرنامه: محمدرضا زمان فر


ما طبیعت گرد ها خیلی سفر میریم ولی یه سری سفر ها خاص تر از بقیه میشن میدونید چرا چون هم سفر ها خاص هستن. شانزدهم شهریور ماه وقتی هوا رو به سرد شدن میره با یاران جان البرز من گرد هم آمدیم برای یه سفر آب بازی ...شاید بگین خب هوا که داره سرد میشه ولی دل های ما گرمه گرم بود . با رسیدن یاران جان سفر آغاز شد... ابتدای سفر با اسرار هم راهان پر انرژی کمی استراحت کردند .تا صبحانه ... صبحانه ای در هوای خنک فیروز کوه نوش جان کردیم و از این جا سفر رسما آغاز شد . تیم انتهای اتوبوس که یاران جان بودند و تیم جلوی اتوبوس هم که جدیدا به خانواده ما پیوسته بودند و هنوز یخشان باز نشده بود که با معارفه ای که این بار به جای همسفران من یکی یکی معرفی میکردمشان خاطرات زیبایمان را مرور میکردیم . یخ ها که باز شد کم کم جو اتوبوس شادتر شد تا جایی که اصلا متوجه نشدیم که به شیر گاه رسیدیم و زمان مینی بوس سواری ... سوار بر مینی بوس ها وارد منطقه زیبای لفور شدیم و از جاده های زیبایش و دره سحر انگیز با شالیزار ها و کلبه گذر کردیم . روستای تیرکن مقصد ما بود ...



بعد از روستا هم در میان جنگل های زیبای هیرکانی پیاده روی مان شروع شد .


در مسیر از لیلکی و بلند مازو شاه درختان ایران گفتیم تا به پای آبشار رسیدیم .

















کمپ را برقرار کردیم و گرمای هوا ما را به سوی آب برد .در پای آبشار دل به آب روان سپردیم تا خستگی هفته کاری و شهر را با خود ببرد ... بعد از کلی آب بازی دیگر صدای شکم ها در آمده بود .



به سمت کمپ رفتیم و از خجالت شکم ها در آمدیم .


دیگر زمان برگشت و جدال با شیب بود . همه یاران چون غزال شیب را بدون مشگل بالا رفتند ؛) مینی بوس سواری برگشت هم که به استراحت گذشت تا اتوبوس . کمی هم در اتوبوس آرام گرفتیم تا رسیدن به امام زاده د زیارتی که حالمان را خوب کرد و انرژی دوباره برای برگشت . اتوبوس باشد یاران جان باشند دیگر جایی برای وقت تلف کردن نمیماند و رسالت ما در این جهان این است که شاد باشیم . بعد از شادی بی سابقه ای که داشتیم . کمی هم استراحت کردیم تا این که جاده ها کم کم آشنا شدند و خبر از رسیدن به میعاد گاه جایی که سفر را آغاز کردیم آغاز راهی که پایان ندارد .
سپاس فراوان دارم از یازان جان که همه سفر ها کنار دوستانم به خاطراتی ماندگار تبدیل میشود و تشکر ویژه از شاهین جان که افتخار همراهی اش را داشتم در این سفر ...
دلتون همیشه شاد و لبتون همیشه خندان ...
محمدرضا زمانفر