سفرنامه تور غار یخ مراد مورخ 91/11/13

سفرنامه غار یخ مراد
مورخ جمعه 91/11/13
راهنمای تور: مهدی لطفی !29
جمعه 13 بهمن ماه عزم سفر کردیم به مقصد غار یخ مراد. من و دوست خوبم شهام اجرای این تور را بر عهده داشتیم.
گروه همسفر ما اینبار از تهران همراه ما شدند. گروهی شاد و سرزنده و پر انرژی از دانشجویان امیر کبیر، که دست از برف بازی برنمیداشتند. !17 ساعت 7:30 صبح بعد از نیم ساعت تاخیر(به خاطر دیر کردن بعضی از دوستان) به راه افتادیم. !37 آسمان آن روز گرفته بود و حکایت از مسیر پر برف داشت. با توجه به این که مسیر روستای آزاد بر برفی و بهمن گیر است نگران بسته بودن جاده بودیم. !66
ولی با امید به اینکه تا ما به جاده آزاد بر برسیم راه هم باز شده باشد، به جاده زدیم. بعد از اعلام برنامه و توضیح مسیر به ابتدای جاده چالوس رسیدیم. حدس ما درست بود چراکه پلیس راه جلوی عبور خودرو ها را میگرفت و فقط به خودروهای خطی و مسافری اجازه ی عبور میداد و این حاکی از محدودیت تردد در مسیر داشت. !55 در طول مسیر کوههای اطراف پر از برف بود و هوا هم سرد. !2
ساعت حدود 8:45 بود که برای صبحانه به رستوران ساحل واریان با چشم انداز زیبایش رسیدیم و برای صبحانه توقف کردیم. و گروه ما بلافاصله بعد از توقف مشغول برف بازی شدند. !15





بچه ها که مشغول صبحانه شدند ما هم پرس و جویی درباره ی مسیر کردیم و متوجه شدیم که مسیرهای فرعی کاملن بسته است. با این حال به امید باز شدن جاده تصمیم گرفتیم تا پای مسیر برویم و در صورت بسته بودن به سمت آبشار هفت چشمه عزیمت کنیم. به هنگام حرکت از رستوران به گروه دیگر البرز من که عازم آبشار خور بودند برخوردیم. !27 این گروه نیز به علت بسته بودن جاده قصد عزیمت به هفت چشمه را داشت. !16
به هر حال به سمت آزاد بر به راه افتادیم. در راه هم قدری اطلاعات از چالوس و جاده چالوس و سد کرج و منطقه ی البرز در اختیار دوستان قرار دادیم.هنگامی که به جاده ی آزادبر رسیدیم حدس ما به یقین تبدیل شد و متوجه شدیم که جاده کاملن بسته است. !4



دور زدیم و به سمت هفت چشمه به راه افتادیم. ساعت حدود 12:30 بعد از ظهر به پای هفت چشمه رسیدیم. گروه دیگر البرز من هم آنجا بودند.گروه به تلافی روزهای بی برف تهران حسابی از خجالت برف بازی در آمدند و یک دل سیر برف بازی کردند. !28



بعد از برف بازی ناهار را خوردیم و کمی کنار آتش دلچسب گرم شدیم. !54
برف نرمی هم در حال بارش بود. بعد از اینکه کمی گرم شدیم با گروهی از دوستان به سمت آبشار حرکت کردیم. مسیر برای بچه هیجان انگیز بود و تازگی خاصی داشت.





انصافن گروه همدل و همراهی بودند. با کمک به همدیگر از دیواره های کنار رودخانه گذشتیم و به آبشار رسیدیم. الحق که صحنه ای تماشایی بود و به زحمتش می ارزید. !5



بچه ها حسابی خیس شدند و ما نگران سرما خوردنشان بودیم. ولی انرژی آنها به قدری زیاد بود که گوششان به توصیه های ما بدهکار نبود.





خلاصه بعد از قدری ایستادن کنار آبشار و عکس گرفتن به سمت محل اتراق حرکت کردیم. خوشبختانه دوست خوبم شهام که کنار باقی بچه ها و کوله ها مانده بود آتش را سر پا نگه داشته بود و چای ذغالی دبشی هم به راه کرده بود. !32







بعد از کمی گرم شدن و چای و کیک خوردن به سمت خودرو حرکت کردیم و به سمت تهران به را افتادیم. ساعت 5 بود که همه ی دوستان صحیح و سلامت به مقصد رسیدند . و بازهم ما ماندیم و خاطراتی خوش از سفری دیگر. !26