سفرنامه تور پرنده نگری تالاب میقان مورخ 92/11/11

سفرنامه تور پرنده نگری تالاب میقان
مورخ جمعه 92/11/11
راهنمای تور: پویا ملاحسنی
کارشناس پرنده نگری: شهام نخبه زعیم

یکی دو هفته ای بود که هوای سرد زمستونی جاش رو با هوایی گرمتر عوض کرده بود و حال و هوای بهاری زودرس رو به آدم میداد... ما هم شال و کلاه کردیم تا به دیدن مهاجران خستگی ناپذیری بریم که این بار به جای کناره های دریای مازندران دریاچه نمکی بی آب و علف رو در دل ایران زمین برای زمستان گذرانی انتخاب کرده بودند... دریاچه نمک میقان آخرین سنگر پرنده های مهاجری که مرکز ایران رو برای زمستان گذرانی انتخاب میکنند.درنای خاکستری گونه ی شاخصی بود که تلاش داشتیم در این سفر ببینیم. !60
صبح زود ساعت 5 همه کنار ماشین حاضر بودند و یک به یک با لبخندی دل انگیز سوار ماشین شدند و سفر آغاز شد. برنامه سفر رو به همسفرها اعلام کردم و قرار شد تا توقف برای صبحانه همه کمی استراحت کنند. خیلی زود برای خوردن صبحانه توقف کردیم و پک صیحانه معروف البرزمن بین همسفرها پخش شد و همه دلی از عزا در آوردند !72
بعد از صبحانه نوبت معارفه رسید تا با دوستان جدید آشنا بشیم و قرار شد به همراه معارفه بازی پانتومیم هم داشته باشیم . !1 بچه ها یک به یک خودشون رو معرفی میکردند و هنرنمایی میکردند تا اینکه آقا رضا یکی از همسفرها کلمه ای رو برای پانتومیم اتنخاب کرد و قرار شد من اجراش کنم و اگر موفق شدم برای همه بچه ها بستنی بخره کلمه مورد نظر این بود (تکوین ارگونومی ژئو مورفولوژی ) که خوشبختانه با هوش بچه ها و تلاش بنده آقا رضا باخت و قرار شد بستنی رو بخره. !40
سرگرم معارفه و بازی و توضیحات بودیم که خیلی زود به اراک رسیدیم و از اونجا به کنار تالاب میقان رفتیم و پیاده روی ما برای دیدن پرنده ها آغاز شد.هوا آفتابی و دل پذیر بود و جون میداد برای پیاده روی.






یک آنقوت زیبا در همون لحظات اول به پیشواز ما اومد و پرواز کنان با عجله از ما دور شد. اول از مسیر خاکی ای که داخل تالاب کشیده شده شروع به پیاده روی کردیم که متاسفانه به خاطر تردد زیاد ماشین ها پرنده های کمی رو توی این منطقه دیدیم در مسیر برگشت بچه ها موفق شدند تنجه و سارگپه ببینند . !17
هنوز به انتهای جاده خاکی نرسیده بودیم که چهره هوا عوض شد سوز و سرما و بادی که بی وقفه به سر و صورت ما کوبیده میشد و ابرهای سیاهی که از کوههای دور چهار نعل به سمت ما میومدند . !15 ولی همسفرهای البرزمن بدون کوچکترین تردید و واهمه ای برای مرحله دوم پیاده روی خودشون رو حاضر کردند و پا به درون ساحل گل آلود میقان گذاشتند. گل هایی که دو دستی به چکمه های ما آویزون میشدند و اصرار داشتند تا اون ها رو هم برای دیدن درنای خاکستری با خودمون ببریم.



خلاصه گل و باد و سوز و سرما هر چه کردند نتونستند جلوی عزم ما رو برای دیدن درنا ها بگیرند و بالاخره به پشت تپه ای رسیدیم و از باد در امان ماندیم و به سمت نیزارهایی که ماوای پرندگان تالاب بود حرکت کردیم.خیلی زود دسته های سه یا چهار یا بیشتر از این از درنا ها رو در حال پرواز یا در حال پرسه زدن در کناره تالاب دیدیم .









اردک سر سبز و آنقوت هم بین درنا ها بود و همین طور یه دسته غاز در حال پرواز هم بنده دیدم که چون با بقیه دوستان فاصله زیادی داشتم نشد که بهشون اطلاع بدم. !59
در حال دیدن پرنده ها بودیم که بالاخره سوز و سرما کار خودشون رو کردند و برگ آخرشون رو هم رو کردند بارون شروع به باریدن گرفت البته نه به شدت فقط انقدری که تحمل یه سری از همسفرها تموم بشه و به سمت ماشین برگردند.



خلاصه مثل لشگری شکست خورده خورد خورد به سمت جاد ه برگشتیم و حالا زمان تلافی کردن بود ، گل های سمج از چکمه ها کنده نمیشدند و چاره ای جز برخورد جدی برای ما باقی نگذاشتند . بی رحمانه چکمه ها رو به زمین میکوبیدیم و گل ها آشفته و هراسان از هر طرف به هوا پرت میشدند ....









بعد از تسویه حساب با گل ها سوار ماشین شدیم و آماده برگشتن به کرج.در مسیر برگشت هم دوستان با صفا نذاشتند که خستگی بر اون ها غلبه بکنه و به گپ و گفتگو و شادی وقت رو گذراندند و آقا رضا هم بچه ها رو بستنی مهمون کرد و خلاصه یک سفر دیگه با ماجراهای فراوان به اتمام رسید. !67
دیدن پرنده ها و آشنا شدن با گونه های مختلف زیستی چشم ما رو باز میکنه به این همه زیبایی و نظمی که در خلقت هست و این که حیات با اشکال مختلف و متفاوتش اصرار داره که باشه و تکامل پیدا کنه چه آگاهانه چه نا آگاهانه
و بدونیم که ما به عنوان چکیده و محصول انتهایی تکامل تا به این لحظه چه مسئولیت بزرگی به دوشمون هست و باید سعی کنیم آگاهانه با نظم هستی یکی بشیم و بمانیم ....









به امید سفرهای بهتر در آینده !35