- ارسال ها: 1247
- تشکرهای دریافت شده: 406
- خانه
- انجمن
- باشگاه گردشگری البرزمن
- سفرنامه های زمستان 94
- سفرنامه تور تپه های رنگین کمانی مورخ 94/11/16
×
تصاویر و سفرنامه تورهای زمستان 94
سفرنامه تور تپه های رنگین کمانی مورخ 94/11/16
- travelloug
- نويسنده موضوع
- آفلاین
- مدير انجمن
کمتر
بیشتر
8 سال 3 ماه قبل - 8 سال 3 ماه قبل #1445
توسط travelloug
سفرنامه تور تپه های رنگین کمانی مورخ 94/11/16 was created by travelloug
سفرنامه تور تپه های رنگین کمان اشتهارد
مورخ 94/11/16
راهنما: شهام نخبه زعیم
استان البرز مملو از جاذبه هاي طبيعي و تاريخي هست ، هفته قبل رفته بوديم غار يخ مراد با دماي منفي ٢٠ درجه كه سفرنامه شو قبل تر گذاشتيم براتون . و اين هفته رفتيم اشتهارد با دماي مثبت ٢٠ درجه ! حالا بشنويد روايت سفرو ...
صبح ساعت ٧ حركتمونو آغاز كرديم و صبا خانوم هم با چند دقيقه تاخير در زير پل محمد شهر به ما اضافه شد . در ابتداي سفر ابتدا همسفرانمون يك به يك خودشونو معرفي كردن تا كم كم به اصطلاح يخمون باز بشه ...
بعد از معارفه هم موزيك گوش داديم . از محمد شهر بعد هم ماهدشت و بعد مرد آباد گذشتيم و وارد جاده اشتهارد شديم كه كم كم مناظر اطرافمون شكل عوض كردن و حالا ديگه ميتونستيم منطقه بياباني و حس كنيم .
در ابتداي مسير رفتيم امامزاده زيد و رحمان ( سه گنبدان ) تا بازديدي از اين بناي تاريخي كه مربوط به صده هفت هجري قمري هست بازديدي داشته باشيم .
اونجا هم صبحانه مفصلي نوش جان كرديم
به مسير خودمون ادامه داديم .
با ورود به جاده فرعي ماشين كنار جاده متوقف شد تا ما وسايلمونو جمع كنيم و دل به دل كوير و تپه هاي رنگين كماني اش بسپاريم .
اونجا هم يكي از افراد محلي به جمع ما پيوست تا با خيالي راحت تر مسيرمونو ادامه بديم .
حدود نيم ساعت از دشت گذشتيم ، دشتي كه گويي بخواب زمستاني رفته باشه و تمام گياهانش مثال موجودي بيجان در دشت حضور داشتند .
بعد گذر از دشت بالاي تپه ها رفتيم و با اومدن تك تك همسفرانمون محو تماشاي مناظر زيبايي طبيعت شديم
كلي عكس سلفي با تپه هاي رنگين كماني گرفتيم
حدود ١ ساعت بعد وارد بخش درياچه نمك شديم
گوشه اي زير انداز پهن كرديم تا استراحتي بكنيم و نهار بخوريم . آرش هم سريع رفت سراغ برپا كردن آتش تا چايي ذغالي و دم كنه .
بعد از خورن نهار بعضي از همسفرانمون استراحتي كرند
من هم با جمعي از همسفرهاي ديگه مسابقات فشرده و سختي و در قالب چهار گروه ، چهار نفره برگزار كرديم ...
ديگه كم كم ساعت وقت برگشتنمونو نشون ميداد و وسايلمونو جمع كرديم مسير برگشت و پيش گرفتيم .
به ماشين كه رسيديم همه حسابي خسته بوديم ولي لبخند رو لب نشان از گرفتن انرژي از طبيعت داشت .
سوار ماشين شديم و با كوله باري از خاطره و تجربه و كلي دوستهاي جديد راهي كرج شديم .
حدود ساعت ٧ عصر رسيديم كرج .
به اميد ديدار شما خوبان ... !35
مورخ 94/11/16
راهنما: شهام نخبه زعیم
استان البرز مملو از جاذبه هاي طبيعي و تاريخي هست ، هفته قبل رفته بوديم غار يخ مراد با دماي منفي ٢٠ درجه كه سفرنامه شو قبل تر گذاشتيم براتون . و اين هفته رفتيم اشتهارد با دماي مثبت ٢٠ درجه ! حالا بشنويد روايت سفرو ...
صبح ساعت ٧ حركتمونو آغاز كرديم و صبا خانوم هم با چند دقيقه تاخير در زير پل محمد شهر به ما اضافه شد . در ابتداي سفر ابتدا همسفرانمون يك به يك خودشونو معرفي كردن تا كم كم به اصطلاح يخمون باز بشه ...
بعد از معارفه هم موزيك گوش داديم . از محمد شهر بعد هم ماهدشت و بعد مرد آباد گذشتيم و وارد جاده اشتهارد شديم كه كم كم مناظر اطرافمون شكل عوض كردن و حالا ديگه ميتونستيم منطقه بياباني و حس كنيم .
در ابتداي مسير رفتيم امامزاده زيد و رحمان ( سه گنبدان ) تا بازديدي از اين بناي تاريخي كه مربوط به صده هفت هجري قمري هست بازديدي داشته باشيم .
اونجا هم صبحانه مفصلي نوش جان كرديم
به مسير خودمون ادامه داديم .
با ورود به جاده فرعي ماشين كنار جاده متوقف شد تا ما وسايلمونو جمع كنيم و دل به دل كوير و تپه هاي رنگين كماني اش بسپاريم .
اونجا هم يكي از افراد محلي به جمع ما پيوست تا با خيالي راحت تر مسيرمونو ادامه بديم .
حدود نيم ساعت از دشت گذشتيم ، دشتي كه گويي بخواب زمستاني رفته باشه و تمام گياهانش مثال موجودي بيجان در دشت حضور داشتند .
بعد گذر از دشت بالاي تپه ها رفتيم و با اومدن تك تك همسفرانمون محو تماشاي مناظر زيبايي طبيعت شديم
كلي عكس سلفي با تپه هاي رنگين كماني گرفتيم
حدود ١ ساعت بعد وارد بخش درياچه نمك شديم
گوشه اي زير انداز پهن كرديم تا استراحتي بكنيم و نهار بخوريم . آرش هم سريع رفت سراغ برپا كردن آتش تا چايي ذغالي و دم كنه .
بعد از خورن نهار بعضي از همسفرانمون استراحتي كرند
من هم با جمعي از همسفرهاي ديگه مسابقات فشرده و سختي و در قالب چهار گروه ، چهار نفره برگزار كرديم ...
ديگه كم كم ساعت وقت برگشتنمونو نشون ميداد و وسايلمونو جمع كرديم مسير برگشت و پيش گرفتيم .
به ماشين كه رسيديم همه حسابي خسته بوديم ولي لبخند رو لب نشان از گرفتن انرژي از طبيعت داشت .
سوار ماشين شديم و با كوله باري از خاطره و تجربه و كلي دوستهاي جديد راهي كرج شديم .
حدود ساعت ٧ عصر رسيديم كرج .
به اميد ديدار شما خوبان ... !35
Last edit: 8 سال 3 ماه قبل by travelloug.
لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.
مدیران انجمن: admin1
زمان ایجاد صفحه: 0.105 ثانیه