- ارسال ها: 1247
- تشکرهای دریافت شده: 406
- خانه
- انجمن
- باشگاه گردشگری البرزمن
- سفرنامه های زمستان 95
- سفرنامه تور کویر ابوزیدآباد مورخ 95/12/6
×
سفرنامه و تصاویر زمستان
سفرنامه تور کویر ابوزیدآباد مورخ 95/12/6
- travelloug
- نويسنده موضوع
- آفلاین
- مدير انجمن
کمتر
بیشتر
7 سال 1 ماه قبل #1641
توسط travelloug
سفرنامه تور کویر ابوزیدآباد مورخ 95/12/6 was created by travelloug
سفرنامه تور کویر ابوزیدآباد
مورخ 95/12/6
راهنما: محسن کاظمی
بنام حضرت دوست
امروز جمعه ششم آخرین ماه از سال 95 است و سفری به کویر
همیشه گفته ام که کویر دل را گنده می کند.
در بیکرانگی کویر لذتی است که چشم ها را نوازش و برهنه پای در آن گذاشتن لذت بخش بوده و است.
صبح ساعت 5 در محل همیشگی قرارمون همسفران جان کنار هم جمع می شویم و رخش کاپیتان بیگلری به سمت جاده قم و کاشان و از آنجا به سمت شهر ابوزیدآباد حرکت می کنیم.
همسفران به چشمهایشان استراحت کوتاه می دهند و نزدیک قم صبحانه ای دلچسب نوش جان می شود و حرکت به سمت کاشان ...
اینجا ابتدای شهر ابوزیدآباد است و خرید کوتاه از سوپرمارکت ، عازم کویر و شنهای روان می شویم.
کویر یعنی قناعت و ساکنانش همیشه یک جور خوبی، خوب و مهربان هستند.
می رسیم به واحه ایی در دل کویر... از کویر و زیباییهایش گفتم و از بهره هایی که می توان از کویر برد
همسفران سرخوش از رمل ها و شنهای روان عکس می گیرند و پای برهنه محو در دل کویر می شوند ، می پرند و قلط می خورند...
اینجا شتر هم هست و ماشین آفرود و کلی هیجان و در آخر سر طناب کشی جانانه و چای ذغالی. حال به دیدار کاروانسرای 500 ساله ابوزیدآباد می رویم و سید حسین عزیز ناهاری دلچسب درفضایی بیاد ماندنی مارا پذیرا می شوند و چای و عکس درکنار شومینه هیزمی...
در راه بازگشت هم چونان همیشه شادیم و سرخوش.. می خندیم و می خوانیم و در مجتمع مهرو ماه بسیار تمیز توقفی کوتاه و بازگشت به کرج و میدان سپاه و جدا شدن از همسفران جان ...
و سفری که پایان ندارد...
از کمک های شاهین و آرش عزیز نیز سپاسگذاریم..
بسیار سفر باید تا پخته شود خامی ...
مورخ 95/12/6
راهنما: محسن کاظمی
بنام حضرت دوست
امروز جمعه ششم آخرین ماه از سال 95 است و سفری به کویر
همیشه گفته ام که کویر دل را گنده می کند.
در بیکرانگی کویر لذتی است که چشم ها را نوازش و برهنه پای در آن گذاشتن لذت بخش بوده و است.
صبح ساعت 5 در محل همیشگی قرارمون همسفران جان کنار هم جمع می شویم و رخش کاپیتان بیگلری به سمت جاده قم و کاشان و از آنجا به سمت شهر ابوزیدآباد حرکت می کنیم.
همسفران به چشمهایشان استراحت کوتاه می دهند و نزدیک قم صبحانه ای دلچسب نوش جان می شود و حرکت به سمت کاشان ...
اینجا ابتدای شهر ابوزیدآباد است و خرید کوتاه از سوپرمارکت ، عازم کویر و شنهای روان می شویم.
کویر یعنی قناعت و ساکنانش همیشه یک جور خوبی، خوب و مهربان هستند.
می رسیم به واحه ایی در دل کویر... از کویر و زیباییهایش گفتم و از بهره هایی که می توان از کویر برد
همسفران سرخوش از رمل ها و شنهای روان عکس می گیرند و پای برهنه محو در دل کویر می شوند ، می پرند و قلط می خورند...
اینجا شتر هم هست و ماشین آفرود و کلی هیجان و در آخر سر طناب کشی جانانه و چای ذغالی. حال به دیدار کاروانسرای 500 ساله ابوزیدآباد می رویم و سید حسین عزیز ناهاری دلچسب درفضایی بیاد ماندنی مارا پذیرا می شوند و چای و عکس درکنار شومینه هیزمی...
در راه بازگشت هم چونان همیشه شادیم و سرخوش.. می خندیم و می خوانیم و در مجتمع مهرو ماه بسیار تمیز توقفی کوتاه و بازگشت به کرج و میدان سپاه و جدا شدن از همسفران جان ...
و سفری که پایان ندارد...
از کمک های شاهین و آرش عزیز نیز سپاسگذاریم..
بسیار سفر باید تا پخته شود خامی ...
لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.
مدیران انجمن: admin1
زمان ایجاد صفحه: 0.103 ثانیه