- ارسال ها: 1247
- تشکرهای دریافت شده: 406
- خانه
- انجمن
- باشگاه گردشگری البرزمن
- سفرنامه های زمستان 96
- سفرنامه تور ری گردی مورخ 96/10/15
×
تصاویر و سفرنامه های تور های زمستان 96
سفرنامه تور ری گردی مورخ 96/10/15
- travelloug
- نويسنده موضوع
- آفلاین
- مدير انجمن
کمتر
بیشتر
6 سال 4 ماه قبل - 6 سال 4 ماه قبل #1835
توسط travelloug
سفرنامه تور ری گردی مورخ 96/10/15 was created by travelloug
سفرنامه تور ری گردی
مورخ 96/10/15
راهنما: وحید شعبانی
با یاد او
صبح روز جمعه ای بهاری در دل زمستان ۹۶ آقای کریمی آمده است تا همراه یارانمان و زمان فر عزیز رهسپار شهر ری شویم .
در راه که بسیار کوتاه است گپی با یاران می زنیم و به ری می رسیم . اولین منزلمان برج طغرل است . به دیدار آقای قنبری می رویم ، او متولی برج و از یادگاران دوران دفاع مقدس است . با کلام شیوایش برج را می بینیم و درباره اش صحبت می کنیم .
ساعتش را می بینیم و شیر خفته اش را . عکسی به یادگار می گیریم وتخم کرچک هم می گیریم و می رویم .
راهمان را به طرف آرامگاه جهان پهلوان تختی که در گورستان معروف ابن بابویه آرمیده است کج می کنیم . کارگران در حال شستن قبر جهان پهلوان هستند تا مزارش برای دو روز دیگر که سالگرد مرگ اوست آماده شود . تختی با آنهمه مدال و مردانگی لبخندی نثارمان می کند .
کتیبه ای روبرویمان خودنمایی می کند و در پایین پایش هم چشمه جوشانی قرار دارد که در سرمای زمستان هم آبش گرم است . اینجا چشمه علی است .
محوطه ای باستانی از روزگاران دور. شاید ۱۰۰۰۰ سال پیش... بقایای دژ اشکانی هم از پایین چشمه دیده می شود . در گذشته اینجا را چشمه سورین می نامیده اند. از تاریخ ری می گوییم و کلی کیفوریم ازین فضای دل انگیز. چشمه علی را به قصد دیدار از دژ رشکان ترک می کنیم .
پله های چوبی را یک به یک طی می کنیم تا به بالاترین نقطه دژ می رسیم . از آن بالا ری پیداست و در کنارش تهران. ری خاکستریست و تهران خاکستری تر. عکسی می گیریم و از سویی دیگر پایین می آییم.
رستوران مجلل واقع در میدان نماز شهر ری . ناهار خوشمزه ای در کنار ماهیان رنگارنگ نوش جان می کنیم و خودمان را برای زیارت آماده می کنیم.
برخی حاجاتشان را در دل نگه داشته اند تا با عبدالعظیم حسنی در میان بگذارند . وارد حرم می شویم . اینجا پر از انرزی مثبت است و حس خوبی دارد . چادرهای رنگی بر سر مسافرانمان می نشیند و عکس یادگاری می گیریم.
اینجا امین آباد معروف است. پایین برج نقاره خانه ایستاده ایم . پله های زیادی دارد و چاره ای جز بالا رفتن نداریم . برخی دوستان آن پایین می نشینند و بالا نمی آیند. از کنار گنبد امیر اینانج هم عبور می کنیم و به بالا می رسیم. برجی ۱۰۰۰ ساله و غریب بر بالای کوه های بی بی شهربانو . محلی ها به آن کوه طبرک هم می گویند .
سکوتی می کنیم و به وزش باد خنک زمستانی گوش می دهیم . آقا رضا هم برایمان آواز می خواند و حالا موقع رفتن است. بار و بندیل خاطراتمان را جمع می کنیم و می رویم . در راه به یادگار از همسفران قدیمی مان خانم تعاطفی عزیز و همسرشان هم تقدیر می کنیم . غروبی دوباره و شهر کرج .
تا دوباره بدرود ...
مورخ 96/10/15
راهنما: وحید شعبانی
با یاد او
صبح روز جمعه ای بهاری در دل زمستان ۹۶ آقای کریمی آمده است تا همراه یارانمان و زمان فر عزیز رهسپار شهر ری شویم .
در راه که بسیار کوتاه است گپی با یاران می زنیم و به ری می رسیم . اولین منزلمان برج طغرل است . به دیدار آقای قنبری می رویم ، او متولی برج و از یادگاران دوران دفاع مقدس است . با کلام شیوایش برج را می بینیم و درباره اش صحبت می کنیم .
ساعتش را می بینیم و شیر خفته اش را . عکسی به یادگار می گیریم وتخم کرچک هم می گیریم و می رویم .
راهمان را به طرف آرامگاه جهان پهلوان تختی که در گورستان معروف ابن بابویه آرمیده است کج می کنیم . کارگران در حال شستن قبر جهان پهلوان هستند تا مزارش برای دو روز دیگر که سالگرد مرگ اوست آماده شود . تختی با آنهمه مدال و مردانگی لبخندی نثارمان می کند .
کتیبه ای روبرویمان خودنمایی می کند و در پایین پایش هم چشمه جوشانی قرار دارد که در سرمای زمستان هم آبش گرم است . اینجا چشمه علی است .
محوطه ای باستانی از روزگاران دور. شاید ۱۰۰۰۰ سال پیش... بقایای دژ اشکانی هم از پایین چشمه دیده می شود . در گذشته اینجا را چشمه سورین می نامیده اند. از تاریخ ری می گوییم و کلی کیفوریم ازین فضای دل انگیز. چشمه علی را به قصد دیدار از دژ رشکان ترک می کنیم .
پله های چوبی را یک به یک طی می کنیم تا به بالاترین نقطه دژ می رسیم . از آن بالا ری پیداست و در کنارش تهران. ری خاکستریست و تهران خاکستری تر. عکسی می گیریم و از سویی دیگر پایین می آییم.
رستوران مجلل واقع در میدان نماز شهر ری . ناهار خوشمزه ای در کنار ماهیان رنگارنگ نوش جان می کنیم و خودمان را برای زیارت آماده می کنیم.
برخی حاجاتشان را در دل نگه داشته اند تا با عبدالعظیم حسنی در میان بگذارند . وارد حرم می شویم . اینجا پر از انرزی مثبت است و حس خوبی دارد . چادرهای رنگی بر سر مسافرانمان می نشیند و عکس یادگاری می گیریم.
اینجا امین آباد معروف است. پایین برج نقاره خانه ایستاده ایم . پله های زیادی دارد و چاره ای جز بالا رفتن نداریم . برخی دوستان آن پایین می نشینند و بالا نمی آیند. از کنار گنبد امیر اینانج هم عبور می کنیم و به بالا می رسیم. برجی ۱۰۰۰ ساله و غریب بر بالای کوه های بی بی شهربانو . محلی ها به آن کوه طبرک هم می گویند .
سکوتی می کنیم و به وزش باد خنک زمستانی گوش می دهیم . آقا رضا هم برایمان آواز می خواند و حالا موقع رفتن است. بار و بندیل خاطراتمان را جمع می کنیم و می رویم . در راه به یادگار از همسفران قدیمی مان خانم تعاطفی عزیز و همسرشان هم تقدیر می کنیم . غروبی دوباره و شهر کرج .
تا دوباره بدرود ...
Last edit: 6 سال 4 ماه قبل by travelloug.
لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.
مدیران انجمن: admin1
زمان ایجاد صفحه: 0.192 ثانیه