سفرنامه تور تالاب بوجاق مورخ 20 الی 97/10/21

سفرنامه تور تالاب بوجاق
مورخ 20 الی 97/10/21
راهنما: سحر بوذری


در واپسین ساعات بیستم دیماه نود و هفت، در میعادگاه همیشگی جمع شدیم تا آغازگر سفری متفاوت و جذاب باشیم.
سفری دیگر به استقبال دلبرکان مهاجر و در جستجوی پرنده ای زیبا و در معرض انقراض که گزارش حضورش در پارک ملی بوجاق، انگیزه سفرمان رو دو چندان کرده بود. پس از طی راه و استراحتی شبانه در مسیر، به کیاشهر رسیدیم. طلوع زیبای خورشید را در جوار سپید رود به نظاره نشستیم و صبحانه را نوش جان کردیم. پس از صرف صبحانه، به دو گروه تقسیم و سوار بر نیسان به منطقه حفاظت شده بوجاق وارد شدیم.



توضیحات مختصری در خصوص پارک ملی و مقرراتش، پوشش گیاهی و جانوری و دلیل اهمیت پارک ملی بوجاق، به همسفران داده و گشت پرنده نگری را در جوار تالاب آغاز کردیم.


گرچه هنوز همه پرندگان مهاجر به پارک نرسیده بودند، با این حال دیدن سایر گونه های جذاب، شوق و هیجان مان را بیشتر میکرد. بعد از پیمایش محیط تالابی، به محیط خشک منطقه رفته و در میان بوته زارها، به دنبال میش مرغ گشتیم.


در این میان سمیرای عزیز که بخاطر دیدن میش مرغ به این سفر آمده بود، بیشتر از همه جستجو میکرد و از این طرف به آن طرف می رفت... آنقدر که همسفران نام قوی مغز پسته ای رو برایش انتخاب کردند. گشتیم و گشتیم ، اما نبود که نبود...
سراغش را از محیط بانان و ماهیگیران منطقه گرفتیم. اما آنها هم تأکید کردند که چند روزی است که در منطقه دیده نشده...
اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من
دل من داند و من دانم و دل داند و من
اما ندیدن میش مرغ باعث نشد که از دیدن سایر پرندگان زیبا غافل بشیم.







لیست پرنده های رکورد شده:
کلاغ ابلق
گنجشک درختی
کاکایی خزری
کاکایی ارمنی
پرستو دریایی
قرقاول
خروس کولی معمولی نر و ماده
اردک سر سبز نر و ماده
اردک سر حنایی
حواصیل خاکستری
اگرت کوچک
باکلان کوچک
سنقر تالابی و تجربه دیدن شکارش
آبچلیک تالابی
چوپ پا
سینه سرخ
سسک چیف چاف
زرده پر تالابی
سار معمولی
کدم جنبانک ابلق
غاز خاکستری
آنقوت

و
اسب های وحشی زیبا...












بعد از پرنده نگری به ساحل زیبا و پاکیزه دریا رفتیم و ناهارمان را با شنیدن صدای موج های دریا خوردیم. عکسی به یادگار با دریا گرفتیم و به سمت پارک ملی حرکت کرده و سوار بر نیسان ها ، خاطرات خوشمان را ورق زدیم.


اما این همه داستان نبود...
به اتوبوس که رسیدیم ، صحنه جالبی دیدیم. صبح زود وقتی به کیاشهر رسیده بودیم، یکی از اهالی که برای خواندن نماز صبح به مسجد آمده بود، نزدمان آمد و تعدادمان را پرسید و شماره تلفن اردلان را گرفت . ظهر هنگام پرنده نگری در منطقه، با اردلان تماس گرفت و آدرس اتوبوس را گرفت.
وقتی به اتوبوس رسیدیم صحنه جالبی دیدیم.37 عدد ترب سفید تازه... به تعداد همه مسافران و کاپیتان ها ... همسفران از دیدن ترب ها خوشحال و از این حرکت جالب مرد گیلکی به وجد آمدند.



با این خاطره خوش سوار اتوبوس شدیم و مسیر بازگشت را پیش گرفتیم. در راه ، پس از معارفه ای مختصر، لیست پرنده هایی که رکورد کرده بودیم را مرور و از پرنده نگری گفتیم. بعد از توقفی کوتاه و خرید سوغات در منجیل، همسفران را به دو گروه قیر ممسنی و قو مغز پسته ای تقسیم کردیم و مسابقه ترانه خونی برگزار کردیم که گروه قیر ممسنی با اختلاف نیم نمره، برنده شد. ساعت ۲۱ به کرج رسیدیم و بعد از گرفتن آخرین عکس یادگاری،
ترب، ترب... هرکه رود خانه خود!