سفرنامه تورخانه های سنگی وتپه های رنگین کمانی اشتهارد

سفرنامه تور خانه های سنگی و تپه های رنگین کمانی اشتهارد
مورخ جمعه 92/8/17
راهنمای تور: پویا ملا حسنی

جمعه 17 آبان البرزمن میزبان گروهی از همشهری های باحال کرجی بود تا زیبایی های پنهان منطقه اشتهارد رو به این دوستان نشون بده (خانه های سنگی ، تپه های رنگین کمانی ، دریاچه فصلی و غار نمکی)
صبح ساعت 6:30 همه کنار ماشین حاظر بودن البته با نیم ساعت تاخیر!

خلاصه حرکت آغاز شد و به سمت مقصد اول که امامزاده سلیمان بود حرکت کردیم.. داخل ماشین قبل از رسیدن به امامزاده معارفه ای انجام شد تا همدیگه رو بهتر بشناسیم و واقعا هم باعث شد که همه رو بشناسیم بجز این آقای محفوظی که تا آخر سفر بار ها از ایشون تشکر و قدردانی شد ولی ناشناخته باقی موند. !28

صبحانه رو توی محوطه امامزاده سلیمان که متعلق به دوره صفوی هستش میل کردیم و همراه با صبحانه از هوای صبح پاییزی هم لذت بردیم.



خیلی زود بعد از صبحانه و کمی ماشین سواری به خانه های سنگی اشتهارد رسیدیم و تا دلتون بخواد دوستان با صخره و دیوار ها ی خونه سنگی ها و دشت و هرچیزی که میشد عکس گرفتند...











منظره دشت غبار آلود و کوه جارو و صخره ها فرصتی به ما داد تا دقایقی سکوت کنیم و از صدای چکاوک های بازیگوشی که دورو بر ما در حال پرواز بودن لذت ببریم.

بعد از عکس و سکوت و خنده و فریاد ، خانه های سنگی رو وداع گفتیم و به سمت برنامه اصلیمون که دیدن تپه های رنگین کمانی بود حرکت کردیم...



همسفرهای با انگیزه و خستگی ناپذیر ما بدون کوچکترین شکایتی مسیر پیاده روی دشوار و طولانی تپه ها رو با غیرت و انرژی وصف ناشدنی ای پیمودند و مزد تلاششون رو خیلی زود با دیدن منظره زیبای تپه ها گرفتند...







بعد از عکس و حیرت و خنده به سمت دریاچه فصلی حرکت کردیم تا ناهار رو کنار دریاچه باشیم.. متاسفانه به خاطر بارش های کم و ناچیز دریاچه بدون آب بود ولی سطح زیبا و ترک خورده اش خود جاذبه ای جالب و دیدنی بود و جون میداد با پاهای برهنه توی دریاچه خشک قدم بزنی...



انرژی همسفرها انقدر بالا بود که خیلی سریع بعد از ناهار تصمیم گرفتیم به سمت دهنه اول غار نمکی حرکت کنیم... همه همسفرها بی درنگ حرکت رو آغاز کردند و با هم به دیدن غار رفتیم...
در مسیر برگشت از تپه ها ی رنگین کمانی توقف هایی برای استرحت داشتیم که با هنرنمایی رفقا در این توقف ها واقعا خستگی از تنمون بیرون رفت... !17
سفری دیگه هم به پایان رسید ولی هر سفر شروعی بی پایان از اتفاقات جدید و ودوستی های بی انتهاست .. !40
هر انسان دنیایی تمام نشدنی از شگفتی هاست و من این شانس رو داشتم که در این سفر با دنیاهایی جدید و دوست داشتنی آشنا بشم...