سفرنامه تور تهران گردی مورخ 95/9/5

سفرنامه تور تهران گردی
مورخ 95/9/5
راهنما: وحید شعبانی




با یاد او
سفرنامه تهران گردی در مورخ پنجم آذر از سنه هزارو سیصد و نود و پنج شمسی
در این روز خورشید بالا آمده و نورش عالمتاب گشته است . من و همسفرانم دعوتیم به یک ضیافت که همانا بار عامیست در حضور قبله عالم ، ناصر دین ، شاهنشاه قاجار که صد و اندی از شهادتش گذر کرده ایم . سوار بر مرکب سفید ، پیش به سوی تهران قدیم . از دروازه کاخ که وارد میشویم اول بار چشممان به جمال ایوان مرمر با آن تخت معروفش روشن می شود . سنگ بنایش را وکیل الرعایای دوران کریم خان زند گذاشته است و باقی امورش بر عهده فتحعلی شاه قجری بوده است . داخل میرویم و آیینه کاریهایش چشممان را مینوازد . اولین نشانه های تجدد غربی در این ایوان هویداست . نقش شاهزادگان قجری در لباس فرنگی!
تخت مرمرش را هم دیدی میزنیم و میرویم تا خلوت کریم خان را بر هم بزنیم . اول از همه اینجا پله هایش آزارمان میدهد که روزگاری مدفن سر وکیل الرعایا بوده است . و چه خلق و خویی داشته این شاه بدترکیب قاجاری.. آغا محمد خان قاجار.. وارد تالار سلام می شویم . شاه در آن بالا نشسته است و درباریانش دست بر سینه در اطرافش ایستاده اند . این ناصر هر چه هم که از شاهان ولایات دیگر به هدیه گرفته اینجا برای تماشایمان چیدمان کرده است . از تالار آینه هم دیدن می کنیم . محمد غفاری یا همان کمال الملک خودمان را میبینیم که در حضور قبله عالم ایستاده است و با قلمش نقشی به یادگار میزند...
چه مصفاست قدم زدن در این تالار باشکوه . کمی آنطرف تر نیز تالار ظروف است که همگی را حکام ولایات فرنگ به رسم یادگار به شاهان ایران هدیه نموده اند . این تالار باب میل زنان است و بس...
پله ها را پایین میرویم و تالار برلیان یا همان بلور سابق در مقابل دیدگانمان هویدا می شود . همه اش آینه است و مبلمان فرنگی.. و صد البت میز اهدایی از بزرگ ارباب ایالت فرنگ میرزا ناپلئون خان بناپارت .. از برلیان بیرون میزنیم و چشممان به جمال شمس العماره روشن می شود . اولین عمارت بلند مرتبه تهران قدیم .. روزگاری ناصرالدین و عهد و عیال بر بلندای آن نظاره گر شهر تهران بوده اند. بعد از آن نوبت به عمارت بادگیر میرسد.. به جا مانده از عهد فتحعلی شاه .. بادگیرهای بلند و حوض خانه اش روزگاری در گرمای شاه کش تهران اسباب خنکا را فراهم می آورده اند .. چنانکه مظفرالدین تاج گذاریش را در این بنا انجام داده است .. از بادگیر که بیرون می شویم دیگر نوبه خداحافظی با گلستان است .. مطبخ فرهنگ .. ناهار مطبوعی میل می کنیم و حالا وقت تماشای موزه ایران باستان شاهکار آندره گدار فرانسوی رسیده است با آن طاق کسرایش
تاریخ ایران را از آغاز مرور می کنیم ... عیلامیها و مادی ها و هخامنش و .... عجب کشوریست این ایران .. عجب ملکیست این مهد دلیران .. بانوی هفت هزار ساله را هم میبینیم و ... میرویم .. آخرین دیدارمان سردر باغ ملیست و داستانهای فتح تهران به دست رضاخان میرپنج .. خلاصه که این تهران شهر غریبیست .. فصل رجوع است و دگر بار به دیار خودمان باز میگردیم .. امروز هم به سر شد .. قصه ای میان ما و تهران ناصری و البرز من...
تا دوباره بدرود !35